كدخبر: ۷۱۵۴
تاريخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۸
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
حاشیه‌ای بر سئوال یکی از نمایندگان از وزیر ارشاد
سئوال می‌کنم، پس هستم!
مهرداد خدیر
نماینده لاهیجان در مجلس شورای اسلامی از اعلام وصول سئوال خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط هیأت رئیسه خبر داده است.
این خبر بلافاصله این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که مضمون سئوال چیست؟ چرا که ایرج ندیمی نه مانند حمید رسایی و مهدی کوچک‌زاده می‌اندیشد تا این ذهنیت را ایجاد کند که سئوال او درباره دیدار نوروزی وزیر ارشاد با رئیس جمهوری پیشین ایران است؛ خاصه این‌که با خیل دیدارها و تسلیت‌ها پس از درگذشت پدر همسر سیدمحمد خاتمی، اصل موضوع، منتفی به‌نظر می‌رسد و نه سئوال‌کننده یک شخصیت فرهنگی به حساب می‌آید که گمان بریم دغدغه‌های او در این عرصه، انگیزه این سئوال بوده است. به لحاظ سیاسی نیز در دو اردوگاه در "تردد" یا "تردید" بوده است و چندان نمی‌توان به این سئوال رنگ سیاسی داد.
متن سئوال به روایت خود  او چنین است: "سئوال من از وزیر ارشاد در این مورد است که آیا فرهنگ و هنر ما می‌تواند متناسب با شعار امسال ـ اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی ـ باشد؟ آیا در سال فرهنگ، می‌توان انتظار داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رشد برسد؟ آیا می‌تواند شعار اعلام شده در پیام نوروزی را اجرایی کند؟"
تنها دو هفته از آغاز سال ـ به لحاظ کاری و اداری ـ می‌گذرد و دغدغه این روزهای وزیر ارشاد، برگزاری بهتر نمایشگاه بین‌المللی کتاب و به‌صورت مشخص، تسویه حساب با چند ناشر معتبر خارجی است، تا حضور آنان نیز قطعی شود؛ اما باید به مجلس برود و به سئوالی پاسخ دهد که نه ناظر به عملکرد، که درباره آینده است. آیا آقای ندیمی انتظار دارد وزیر پاسخ دهد: "نه، نمی‌توانیم اجرایی کنیم؟" معلوم است که سیاست‌های وزارتخانه در راستای اجرایی کردن این شعار است. پس پاسخ ایشان ـ هرچه باشد ـ چه ابهامی را از سئوال‌کننده رفع می‌کند؟
همه این ضرب‌المثل را شنیده‌ایم که "چو دانی و پُرسی خطاست." نماینده سئوال کننده نیز یا می‌داند یا نمی‌داند. اگر می‌داند و می‌پرسد که خطاست. اگر هم نمی‌داند، دقیقاً چه را نمی‌داند؟ این‌که وزیر "می‌تواند" یا "نمی‌تواند"؟ آخر مگر این موضوع، دانستنی یا پرسیدنی است و مگر نباید بر اساس عملکرد و برنامه‌ها قضاوت شود؟
تصور کنید نماینده‌ای دیگر نیز بخواهد با همین منطق، وزیران حوزه‌های اقتصادی را به مجلس فرا بخواند؟ چه چیزی دستگیر مجلس و مردم می‌شود؟ وزیران مختلف را باید بخواهند و بپرسند: آیا می‌توانید یا نمی‌توانید؟
واقعیت این است که این نوع سئوالات، جایگاه سئوالات مطروحه در مجلس را نزد افکار عمومی به‌شدت تنزل داده است. یک روز وزیر نفت باید به صحن علنی برود و درباره گفته‌ای در یک جمع خصوصی توضیح دهد و دیگر روز، وزیر ارشاد درباره سئوالی که فی‌الواقع سئوال نیست و پاسخ آن پیشاپیش روشن است و لابد یک روز هم وزیر صنایع که چرا در آلمان گوش خود را عمل کرده است؟!
چند نکته دیگر را نیز می‌توان در این‌باره یادآور شد:
1- آقای ندیمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس است. درست است که نماینده حق اظهار نظر درباره همه امور، اعم از اقتصادی و فرهنگی را دارد، اما معمولاً عضو یک کمیسیون، وزیر مرتبط با کمیسیون خود را فرا می‌خواند و سئوال می‌کند.
روزی ـ روزگاری دغدغه غالب این نماینده، موضوع چای و کشتزارهای آن در شهرستان زیبای لاهیجان و دغدغه‌های چایکاران بود. بعدتر و پس از قبول مشاغل صنعتی در دولت نهم و سپس در بازگشت به مجلس، اما دغدغه‌های چای و منطقه را فرو گذاشت و به صنعت و اقتصاد کلان پرداخت. آیا سئوال از وزیر ارشاد را می‌توان به منزله ورود به حیطه فرهنگ و اعلام "بودن" در عرصه‌ای دیگر دانست؟
2- در این روزها اگر وزیر ارشاد سیاست فرهنگی دولت اعتدالی ـ نگاه یکسان به همه ناشران ـ را به اجرا نگذارد و مانند سلف خود، اجازه حضور برخی را در نمایشگاه کتاب ندهد، شایسته سئوال است؛ حال آن‌که عکس این گزاره درحال وقوع است.
با این‌همه دست وزیر ارشاد از پاسخ خالی نیست. هنگامی که از آقای علی جنتی پرسیده می‌شود: "آیا در سال فرهنگ می‌توان انتظار داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رشد برسد؟" می‌تواند پاسخ دهد: "آری، چرا که نه؟ اما اگر برخی از شما اجازه دهید و به‌جای حساس بودن بر سر فلان فیلم و کتاب، کلیت ارتقاء فرهنگی را مد نظر داشته باشید. اگر دغدغه شما به‌جای بحث بر سر اجازه انتشار کتاب فلان خواننده، پرداخت بدهی ناشران خارجی باشد که از دولت قبل برجای مانده است. اگر در نظر داشته باشید که یگانه متولی فرهنگ، وزارت ارشاد نیست و اگر واژه "ارشاد" شما را دچار این سوء تفاهم نکند که این وزارتخانه مسئول ارشاد مردمان است. اگر همه از کتاب ناخوان بودن ایرانیان احساس شرم کنیم. اگر بپذیریم که محصولات فرهنگی داخلی جامعه را در قبال فرهنگ بیگانه مصون می‌کند. اگر به نویسنده و ناشر داخلی اعتماد کنیم. با این اگرها چرا نتوان در سال فرهنگی به رشد رسید؟"
مشکل این است که دو طرف تلقی یکسانی از اصطلاح "رشد" ندارند. در نگاه دولت این رشد با افزایش مخاطبان آثار و محصولات فرهنگی و احساس امنیت شغلی در تولیدکنندگان آثار خلاقه، نمود می‌یابد و در نگاه منتقدان و اصولگرایانی که قرائت خاص خود را عین اسلام و انقلاب و نظام می‌دانند، این "رشد" در میزان تبلیغ و ترویج افکار خودشان جلوه می‌کند.
نویسنده این سطور البته مایل نیست که آقای ایرج ندیمی را در دسته دوم قرار دهد و همچنان بر این باور است که او میان اردوگاه‌های سیاسی در "تردد" و "تردید" است و هر از گاهی جایی توقف می‌کند.
این روزها کم‌هزینه‌ترین کار برای برخی اصولگرایان، سئوال از وزیر ارشاد به هر بهانه است. عجالتاً نه می‌توانند به بحث توافق هسته‌ای و مذاکرات جاری بپردازند، یا در مورد نحوه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها ـ که مصوب خود مجلس و مورد تأکید در قانون بودجه است ـ انتقاد کنند. نتیجه روشن است: دیواری کوتاه‌تر از وزارت ارشاد پیدا نمی‌شود.
برای این‌که هم آقای جنتی در روزهای پرمشغله نمایشگاه کتاب، زیاد از کار و زندگی نیفتد و هم جایگاه مجلس رعایت شود، توصیه می‌کنیم در پاسخی صریح و روشن بگوید: "آری، می‌توانیم. اگر برخی نمایندگان افق دید خود را گسترده‌تر کنند و به‌جای توجه به امور خُرد و چالش‌های اجتناب‌ناپذیر، به ارتقاء فرهنگی بیاندیشند و دغدغه‌شان این باشد که چرا شمارگان کتاب و مطبوعات پایین آمده و ترجیح گروهی از مردم، تماشای شبکه‌های ماهواره‌ای است و علاقه‌ای به رسانه رسمی داخلی ندارند."
نکته نامرتبط هم این‌که اگر ایرج ندیمی بار دیگر توجه خود را به تولید چای یا صنعت معطوف کند، مزید امتنان حاصل خواهد آمد.
دکارت می‌گوید: "من فکر می‌کنم، پس هستم." درباره برخی سئوالات نیز به سیاق و مصداق آن می‌توان حدس زد که مقصود این بوده است: "سئوال می‌کنم، پس هستم"...

www.asriran.com
نظرات بینندگان:
حسن: شما که در سال 1388 در مراسم سالگرد برادرتان، کتاب‌های "روح الله حسینیان" را پخش کردید تا در سال 1388 خودتان را به دولت احمدی‌نژاد نزدیک کنید و صد البته با این کارتان خواستید تأیید بشوید و معاون وزیر بشوید؛ اکنون طرفدار دولت شدید؟! دم خروس یا قسم حضرت عباس؟!!!
علي: خوب، به نويسنده محترم مقاله دلایل سئوال نديمي از وزراي آموزش و پرورش و ارشاد رو اعلام مي‌کنم. ايشان براي اين‌که نتوانستند در شهرستان، مهره محبوب خود در اداره ارشاد را جايگزين نمايند و همچنين رئيس اداره وقت آموزش و پرورش را تا کنون نتوانستند به‌عنوان معاون سياسي شهرستان تعرفه کنند، اين سئوالات ... را از وزرا دارند. اين است اصل مطلب و تا کي ما بايد اين افراد را تحمل کنيم؛ الله اعلم...
منجمی: ورود آقای خدیر را به صف پرشمار "معاندان" تبریک می‌گویم! از استادان "معاند شناسی" و صاحبان "برند جهانی"(!!!) خواهش می‌کنم سریعاً نسبت به تعیین نوع معاند بودن ایشان اقدام و نتیجه را به اطلاع عموم برسانند. جهت خوشحال‌تر شدن طرفداران "برند جهانی" به اطلاع می‌رسد که با سعی و کوشش شبانه‌روزی و بی‌مانند "معاند شناس" بزرگ معاصر، تعداد زیرشاخه‌های شناسایی شده موجوداتی موسوم (البته در اصل موهوم) به "معاند" ـ آن‌هم از نوع معاند با "برند جهانی" ـ از مرز سی ـ چهل زیرشاخه گذشته و همچنان درحال افزایش است. از معروف‌ترین و ابتدایی‌ترین زیرشاخه‌ها، می‌توان به: عقده‌ای، مزد بگیر، سفارشی نویس، مزدور آقازاده، هدایت شده از جایی که خود برند جهانی می‌داند، دشمنان ما، فامیل ناسپاس، کسی که همه چیزش را از ما دارد، کامنت نویس مزدور، سایت‌های متروک و ... را نام برد. از آقای صاحب "برند جهانی" عزیز خواهش می‌کنیم هرچه سریع‌تر با کشف زیرشاخه مربوطه به آقای خدیر بر بهت‌زدگی "مبهوتان" از کرامات روزافزای‌شان بیافزایند.
كامبيز حيدری: علت اين‌كه آقاي نديمي سئوال كردند، اين بود كه ايشان مي‌خواستند سئوال كنند تا باشند؛ چون بعضي از همشهري‌هاي لاهيجاني باز هم فكر مي‌كنند قاسمي نماينده شهر است!!! اشكال نداره، بزاريد سئوال كند؛ شايد دلش اين‌جوري آروم بگيره... آره بابا جان!!!
م.منجمي: لطفاً دوستان در موقع نوشتن كامنت از اسم‌هاي كامل‌تري استفاده كنند تا باعث بروز سوء تفاهم و ايجاد دردسر و ناامني افراد با تشابه اسمي نشوند. ممنون.
امیری: از منطق‌تان پیداست که بر وظایف نماینده در این وانفسای خلاءهای قانونی آشنا نیستید؛ یا این‌که آشنایید، اما هدف‌تان چیز دیگری است... الله اعلم.
منصف: با سلام محضر خوانندگان عزیز. وقتی کامنت آقای علی را خواندم، به نظرم رسید این مطلب را یادآوری کنم که وقتی آقایان در مورد افراد حرف می‌زنند، حد و اندازه آنان را مطالعه نمایند. علت سئوال آقای ندیمی از وزیر به‌دلیل موضوعات کلان کشور است، وگرنه اگر اراده کند، برای تعرفه فردی برای منصبی نیاز به دعوا ندارد، بلکه وزرا با جان و دل می‌پذیرند. لذا مقایسه شخصیتی مانند آقای ندیمی با بعضی از افراد واقعاً غیرمنصانه است؛ اگرچه خود کامنت نویسان هم می‌دانند. لطفاً منصف باشید.
آقاي منصف! شما حتماً در جريان امور قرار نداريد. وقتي آقاي نديمي در ريزترين جزئيات يک اداره ـ اصلاً اداره نه، يک دهياري ـ دخالت مستقيم دارد، واي به روزي که نتواند مهره‌هاي خود را جابه‌جا نمايد.
معاندشناس معاصر و صاحب برند جهانی اخیراً فرموده‌اند: "بردن آبروی مردم عین فساد است." خب وقتی خود حضرت‌شان در جلسات مختلف شوراهای اداری و چه و چه با آبروی مردم و مدیران لاهیجان و سیاهکل و حتی استان بازی می‌کند و برای این‌که به همه بفهماند که من چه قدر قدرت و قوی شوکتی در کشور هستم، با انواع متلک و بازی با الفاظ، مدیران را در جمع همکارانش سکه یک پول می‌کند، آیا این هم عین فساد نیست؟؟؟ یا مرغ همسایه فقط برای دیگران غاز است!!! دوست عزیز! برادر جان! تا کی تجاهل و تغافل؟؟؟!!! صبح سحر نزدیک است، و تو همچنان در خواب نوشین غفلت!!! خدایت بیامرزد و از سر گناهانت بگذرد!!!
لاهیجانی: جناب آقای "م.منجمی" عزیز! از خوندن کامنت شما متعجبم! مگر هنوز دوره، دوره جولان دادن لمپن‌ها و لات و لوت‌ها و نوچه‌هاست که کسی با نوشتن کامنتی دچار ناامنی و تهدید شود؟ واقعاً اگر این جریان وجود داشته باشد، جای تأسف است. این‌که عده‌ای بخواهند با استفاده از یک مشت نوچه لمپن و لات و لوت برای منتقدین و مخالفان‌شان جو ناامنی و تهدید و دردسر به‌وجود بیاورند، واقعاً غیرقابل بخشش است. خدا کند که چنین نباشد. امیدوارم این قضیه بیشتر نوعی سوء تفاهم باشد تا واقعیت. اگر خدای ناکرده حتی کوچکترین نشانه‌ای از چنین نوع برخورد و تهدیدهایی وجود داشته باشد، آن‌قدر تنفرانگیز و شنیع است که قطعاً با برخورد بدون اغماض مسئولین مربوطه و تنفر افکار عمومی روبه‌رو شود. از همه دوستان می‌خواهم بدون دغدغه به بیان حقیقت و اعلام بدون حب و بغض نظرات خود در کامنت‌ها ادامه دهند و چنان‌چه موردی از این نوع برخوردهای مدل "شعبان بی‌مخی" سراغ داشته و یا خود با آن برخورد داشته‌اند، اطلاع‌رسانی کنند تا افکار عمومی در جریان قرار گرفته و برخورد لازم و متناسب صورت گیرد. ولی قطعاً نهادهای مسئول هوشیارتر و آگاه‌تر از آن هستند که به مشتی لمپن اجازه عرض اندام دهند. به هر حال وجود چنین دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی جای دقت و بررسی و هوشیاری بیشتر دارد.
لاهیجانی: این‌که جناب‌شان افاضه فرموده‌اند: "بردن آبروی افراد عین فساد است"، تفسیری دارد که فهم آن از عهده عوام الناسی مثل من و شما خارج است. من برای فهمیدن آن به یکی از "خواص الناس" که مثل گوینده جمله فوق‌الذکر، اخیراً "بچه تهران" شده و از مزایای رفتن به شهرهای بزرگ برخوردار گردیده، مراجعه و معنای آن را پرسیدم تا بفهمم. معنی اصلی آن این است که: ای عوام الناس که مثل من نیستید و به شهر بزرگ نرفته‌اید تا "خوشبخت" شوید! بدانید و آگاه باشید که "مرگ خیلی خوب است، اما برای همسایه"!!! اگر تمام آبروی شما، اعتبار شما، تلاش و زحمت روز و شب شما همگی در خدمت و برای حفظ آبروی من نباشد، این عین فساد است. اصلاً مگر من با این‌همه اعتبار و این‌همه رفتن به شهرهای بزرگ، با شما قابل مقایسه هستم؟! یعنی شما عوام الناس ساکن در یک مشت روستا و شهرهای کوچک که هرگز هم نتوانسته‌اید به شهرهای بزرگ بروید، فکر می‌کنید این‌همه پیمانکار طلبکار و کارگر عوام الناس و مسئول اداره مختلف و مهندس و تکنسین و فرماندار و استاندار و ... هیچ‌کدام‌شان اهمیت و نقش و آبروی‌شان جمعاً به اندازه مال من هست که من هی نگویم تقاطع غیرهمسطح بازکیاگوراب را من نساخته‌ام و آن‌ها ساخته‌اند؟! نه، برادر و خواهر عوام الناس من! اصولاً در یک جمله، هرچه کار خوب در این چهارده سال گذشته که شما می‌بینید، من کرده‌ام و هرچه کمبود، مشکل، نارسایی، بیکاری، وضع فلاکت بار، و هزار و یک گرفتاری کمرشکن و مشکل بی‌پاسخ مانده دیگر هست، چون نسبت دادن آن به کوتاهی من، در حکم بردن آبروی من است، هیچ ارتباطی به من ندارد و در حکم عین فساد است." ضمناً همان آقایی که این جمله را برای من تفسیر کرد، وقتی تعجب مرا دید، برای این‌که مرا بیشتر متوجه واقعیت کند، گفت: ای بیچاره مبهوت! حالا بمون و ببین ایشان به‌تنهایی و یک‌‌تنه، "خودش و خودش فقط خودش" جاده بام سبز به دریا را می‌سازد یا نه؟! این را گفت و من ناگهان به‌یاد "هاله نور" افتادم و رفاقت و دوستی و گیت حفاظت پاستور و ... و دیگر اصلاً تعجب نمی‌کردم.
سوال عجیب ندیمی از وزیر ارشاد: www.asretadbir.com/سوال-عجیب-ندیمی-از-وزیر-ارشاد/
علي: حالا ديگه جناب نماينده سئوال نداره... حالا ببينين پس مي‌گيره سئوال.
رسول: رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات...
عابدینی: دوستان! در انتقاد هم منصف باشید. چرا بین این‌همه سئوال ندیمی از وزرا، این یکی را انتخاب کردید؟؟؟ کدام آخر هفته‌ای می‌توانید پیدا کنید که این آقا به حوزه انتخابیه‌اش سرکشی نکند؟ چقدر شماها یا بهتر بگویم "؟؟؟" دلواپس شهرتان هستید. اول زیرآب جهانگیری رو پیش این و اون زدید و ازش بد گفتید و نوشتید که ندیمی عرضه کار با بزرگترها رو نداره و دنبال ریزه میزه‌ها میره و بعد از تموم شدن سرپرستی این آقا، کاسه داغ‌تر از آش شدید و اشک تمساح ریختید که چه شد تدبیر مدعیان جوان‌گرایی و ...! هنوز یادمون نرفته که توو انتخابات قبلی زیر علم کی سینه می‌زدی د... داشتن کمی انصاف در نقد زیاد هم بد نیست... هرچند از خیلی از مدعیانش امری محال است...
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"