در لباس فقر هم آسودگی نبود مرا بخیههای خرقه بر من جادههای وحشت است (واقف خلخالی) اساساً انگیزه انعقاد انقلاب اسلامی ایران، تكریم و تجلیل انسان بود؛ اینكه جامعه استبداد زده ایران بهدور از مناسبات و معادلات ویرانگر استثمار و منفصل از گفتمانهای مسلط و آمرانه بر جوامع مسلمانان، از ورطه حقارت و صغارت بیرون آید تا در این رویكرد رهاییبخش، بهقول حافظ: باشد كه گوی خیری در این میان توان زد! در واقعيت امر، انقلاب ما فرآیند و فرصتی استثنایی در تاریخ بود كه بشریت معاصر ـ فارغ از ایدئولوژی و فرهنگ خودكامگان ـ طرحی نو درافكند و ره و رسم دیگر در جهان پويد؛ راه و رسمی كه، مجال گسترده زندگی در سایه معرفت، معنويت و حريت را برای او در فراغت خاطر فراهم آورد. اینكه امروز در مسند احصاء ما پس از سه دهه از گذشت انقلاب در دستیابی به این مهم چقدر توفیق داشتهایم و چقدر به اهداف خود دست یافتهایم، البته خود بحث دیگری است كه باید محققانه و منصفانه در وقتی دیگر به آن بپردازیم. قهراً برای انقلابی كه "كرامت آدمی" برای او و رهبرانش در صف و صفحه اول قضایاست، به مصداق "ولا تنسَ نصیبك من الدّنیا"، اقتصاد و اقتصادیات و به اصطلاح امروز، "توسعه اقتصادی" یك استراتژیك اجتنابناپذیر است. روشن است كه نمیتوان در فضای اقتصاد ویران و بیمار، سخن از فرهنگ و معنویت به میان آورد. بهقول سعدی، دغدغه مائدههای زمینی، مانع و رادع از پروازهای آسمانی است... شب كه عقد نماز میبندم چه خورد بامداد فرزندم! واقعاً بسی جای تعجب و بلكه تأسف دارد كه گفته میشود امروز كشور ما از لحاظ امنیت سرمایهگذاری و از نظر فرار سرمایه از رتبهای نازل در میان كشورهای دنیا برخوردار است! راستی چگونه میتوان در این وضعیت شكننده، شاهد رونق و رمق فرهنگ در جامعه بود؟ در محوریت اقتصاد پنهان و زیرزمینی و در واقع "اقتصاد رانتجویانه"، سخن از مردمسالاری و تعمیق آن، بیشتر به تجملگرایی سیاسی شباهت دارد تا یك واقعیت برای تضمین و تثبیت نظام مردمسالاری دینی! باید شرایط عدالت اجتماعی را برای آحاد آسیبپذیر جامعه فراهم آورد. امروز در گسست ارگانیك دانشگاه و جامعه(!) عالمان حوزه و دانشگاه باید سازوكارهایی را تعریف نمایند تا دانش اقتصادی آنان بهروز و كارآمد شود تا از این رهگذر، برونرفتی از این معضل فزاینده فراهم آید. حوزه و دانشگاه مراكز تولید اندیشهاند. بنابراین با شناخت از حاجات جامعه باید كاركرد اصلی خود را ایفاء نمایند؛ فكر آن باشد كه بگشاید رهی! در جهان معاصر برای توسعه پایدار محورهایی اجتنابناپذیر وجود دارد که باید برای سیستمسازی و سامانبخشی دین و دنیای مسلمانان، با عقلانيت و خلاقيت، نقائص و نواقص مستولی بر اقتصاد كشور را زدود. در بینش وحیانی، اقتصاد مایه دوام و قوام جامعه معرفی شده است. در راستای عدالت اجتماعی باید معیشت ایرانیان بهنحوی مهندسی و معماری شود كه در پروسه و پروژه همگامی با دنیای مدرن، حرمت "فرهنگ" نیز به قوت در این سامان پاس نگه داشته شود. اصولاً "فضیلت" عبارت است از "اعتدال". افلاطون هم در تعریف "فضیلت" میگوید: "فضیلت یعنی هماهنگی و در حالت اعتدال بودن بقیه فضائل." در یك رهیافت موزون، دنیا و آخرت هر دو از مبادی فضیلتاند. دنیای حَسَن و آخرت حَسَن را از خداوند منان خواستاریم كه، "هركس كه این ندارد حقا كه آن ندارد."