كدخبر: ۷۰۶۸
تاريخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۵
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
ششمین دختر یک کشاورز هستم
یک روز همراه با شهردار زن لولمان
اول دی 1392
ساعت 9/5 شب به لاهیجان میرسم و دنبال تاکسی مطمئنی هستم که مرا به هتلم در خارج از شهر برساند. راننده آژانس عاقلهمردی است که به نظرم بیشتر از 60سال دارد. فاصله تا هتل کوتاه است و از ترس اینکه زمان را برای گفتوگو از دست ندهم، میروم سر اصل مطلب: «شنیدهاید که یک زن شهردار لولمان شده؟» نگاهش با رندی و تبسم آمیخته میشود: «لولمان که شهر نیست خانوم. لولمان هنوز روستاست. مگر وقتی از رشت میآمدید، تابلو لولمان را ندیدید؟»
فردا صبح زود که به لولمان رفتم، متوجه کنایه راننده شدم. لولمان، یک خیابان اصلی دارد که همان جاده مواصلاتی رشت- لاهیجان است. دو سوی این جاده ششروستای کوچک بههمپیوستهاند و از سال 88 تبدیل به شهر شدهاند. مجموع جمعیت این منطقه 10هزارنفر است که جزو روستا- شهر طبقهبندی میشوند. (شهرهای با جمعیت پنج تا 10هزارنفر را روستا- شهر مینامند.)
قرار است درباره شهردار زن این منطقه (و نه مشکلات مردم و منطقه لولمان) گزارشی بنویسم. ساعت هشتصبح به ساختمان شهرداری لولمان میرسم که هنوز شهردار و مراجعان نیامدهاند.
«مریم پاکزاد» از اوایل آذرماه انتخاب شده و در دیماه که من در لولمان هستم یکماه از شهردارشدنش میگذرد. یک خانم منشی که هرروز از رشت میآید همه کارهای اداری اینجا را انجام میدهد و تنها کارمند دفتری شهرداری است. حواسش کاملا متوجه کار است و بودن من در محل کارش در اول وقت اداری تعجبش را برنمیانگیزد. به جز منشی، یک ناظر فنی هم مدتی است به شهرداری اضافه شده که از خلال گفتوگوهای تلفنی منشی میفهمم امروز جلسه دارد و تا ساعت 11 نمیآید. ساختمان شهرداری لولمان حدودا 250متر است و با هشتپله از سطح زمین جدا شده و سه اتاق دارد. مراجعان در همان قسمت ورودی یا هال ساختمان روی یکی از ششصندلی مینشینند و با منشی صحبت میکنند. از پنجره ساختمان حیاط همسایه کناری و درختهای پرتقالش کاملا در مسیر چشمان بیننده است. چند مرغ و خروس در راه باریکی که از جاده اصلی رشت- لاهیجان منشعب میشود و به ساختمان شهرداری میرسد، میلولند و سگی ولگرد از نهر مجاور ساختمان آب میخورد. آسمان درخشان است و هوا پاک.
اولین مراجعهکننده شهردار، ساعت یک ربع به 9 به سختی از پلهها بالا میآید. لهجه غلیظ گیلکیاش را منشی بعدا برایم ترجمه میکند. درخواستش نصب یک تیر چراغ برق سر کوچه شهیدخرمی است که اداره برق گفته تا زمانی که شهرداری درختها را هرس نکند، نصب نمیشود و حالا برای چندمینبار مراجعه کرده. منشی قول همکاری میدهد و برای رضایت مرد که سماجت عجیبی دارد، تلفنی هم به جایی میزند.
مراجعهکننده بعدی پروانه ساخت لازم دارد و مدارکش کافی نیست. میرود که آماده کند و برگردد. یکنفر دیگر هم تقاضای چاه آب دارد. باید صبر کند تا شهردار بیاید و امضا کند.
دستگاه اسپیلت کار نمیکند و ساختمان سرد است. شهردار تلفنی از منشی میپرسد، من آمدهام یا نه؟ و توضیح میدهد که در راه است.
ساعت یکربع به 10 «مریم پاکزاد» میرسد. دختری که پاییز گذشته 32ساله شده است. مانتو، شلوار، مقنعه و چادرش سیاه است و بعدا میفهمم که در عزای خواهر جوانش سیاه پوشیده. انگشتر، دستبند و ساعت ندارد و برای چککردن زمان به موبایلش نگاه میکند. یکی، دوماه است شهردار لولمان شده و قبلا سهسال دهیار «لاکان» بوده است.
به محض ورود به منشی میگوید: «امروز معاون وزیر نیرو آمده گیلان و من از آقای کوچکینژاد، (نماینده رشت در مجلس) خواهش کردهام هر جور شده حتی برای پنجدقیقه او را در لولمان نگه دارند تا وضعیت آب منطقه را ببیند. سریع به آقای مهدیپور (نظافتچی) بگو اینجا را تمیز کند.»
و رو به من میگوید: «از صبح بیمه بودم دنبال کارهای اداری بچههای اینجا و بعد هم دنبال هماهنگی با بخشداری.»
تیغه وسط دو اتاق 12متری را برداشته و تبدیلش کردهاند به اتاق شهردار. یک میز چوبی یکونیممتری و یک مانیتور، چند دفترچه یاداشت، یک قندان و بشقاب شیرینی تر، همه آن چیزی است که روی میز اوست. دو موبایل دارد. یکی «الجی» و دیگری «اچتیسی» که میگوید: «برای آنلاینبودن استفاده میکنم.» اهل شبکههای اجتماعی نیست و با سادگی میگوید: «هر وقت ما هم زیرگروه آقای ظریف شدیم، در فیسبوک صفحه باز میکنیم. الان نمیشود این کار را کرد.» اما من تعجب میکنم که مریم پاکزاد فوقلیسانس IT دارد ولی خیلی از ابزار شبکههای اجتماعی را برای موفقیت در کارش استفاده نمیکند.
لولمان چطور شهر شد؟
لولمان یکی از دهستانهای بخش کوچصفهان شهرستان رشت بود که با تجمیع روستاهای رودبارکی، مبارکآباد، رشتآباد، چلک و کرباسده در سال ۸۸ با تصویب رییسجمهور وقت تبدیل به شهر «لولمان» شد و 10هزارنفر جمعیت دارد. فاصله این شهر تا رشت 15کیلومتر است. اعضای شورای شهر ابتدا محمدرضا رمضانی را بهعنوان شهردار انتخاب کردند و بعد فرشید شاکری سرپرست شهرداری شد.
اما در شهریور سال 92 با رای پنجنفر از اعضای شورا «مریم پاکزاد» بهعنوان شهردار برگزیده شد. او اهل منطقه «لاکان» رشت است و قبلا یکسالونیم کمکدهیار و سهسال دهیار همان منطقه بوده و الان هم هر روز از لاکان به لولمان میآید. خودش میگوید: «زمانی که شهرداری لولمان را تحویل گرفتم، 530میلیون بدهی داشت و 15میلیونتومان موجودی. طبق قانون، شهرداری موظف است برای شهردار غیرساکن آپارتمان تهیه کند، اما آنقدر بودجه شهرداری محدود و نیازهای مردم زیاد بود که دیدم خدا را خوش نمیآید از این بودجه برای خودم آپارتمان اجاره کنم و در همان خانه پدری ساکن هستم.»
مریم پاکزاد زمانی که دهیار بود، ماهی 687هزارتومان حقوق میگرفت و الان که شهردار شده، فیش حقوقیاش 795هزارتومان در ماه را نشان میدهد.
می گوید: «واقعا انتظارش را نداشتم. فکر نمیکردم حقوق شهردار اینقدر کم باشد.»
این چند روستا که به هم پیوستهاند، راه درازی تا «شهر»شدن دارند. مریم پاکزاد اولویتهایش را برای بهبود وضعیت منطقه برمیشمارد: «مهمترین مسایل مردم لولمان نداشتن آب آشامیدنی سالم و نبود شبکه فاضلاب (اگو) در این شهر است. بیکاری هم مثل بقیه کشور در اینجا هم وجود دارد و البته ظرفیتهایی هم هست که من بهعنوان شهردار باید بتوانم آنها را فعال کنم. مثلا طرحی دارم که یک مجموعه گردشگری 60هکتاری در این منطقه راه بیندازم. جاده اصلی گیلان از وسط لولمان میگذرد و اینجا میتواند در فصل توریسم، کلی گردشگر جذب کند، اگر ما زیرساختهایش را فراهم کنیم.» درباره تامین بودجه این طرح مثالی میزند: «زمانی که دهیار بودم طی 90روز به همه واحدهای در حال ساخت سر زدم و وادارشان کردم عوارض قانونی را بپردازند. نتیجه این شد که 30میلیون تومانبدهی را تسویه کردم و به همین روش 500میلیون تومان در طول سهسال درآمد داشتیم. وقتی دهیار شدم بودجه لاکان 60میلیون تومان بود که طی سهسال آن را به 600میلیونتومان رساندم. مردم وقتی دیدند این پولها را میگیرم و خرج آسفالت روستا و برقکشی و... میکنم خودشان ترغیب شدند برای پرداخت به موقع عوارض. اینجا هم باید همین کار را بکنیم و با کمک مردم بتوانیم لولمان را بسازیم. اینجا خیلی مشکل دارد، باور نمیکنید اگر بگویم روزی
30، 40تا مراجعهکننده دارم که درخواست پول گرفتن دارند.»
جالبترین خاطره خانم شهردار از زمانی که دهیار بوده هم به آب و خاکش گره میخورد: «یک جاده دوکیلومتری از خانه ما تا معبر اصلی لاکان وجود دارد که از زمان به دنیا آمدن من خاکی بود و طی 30سال گذشته همینطور خاکی مانده بود. وقتی دهیار شدم با استفاده از عوارض این جاده را آسفالت کردم و مردم لاکان خیلی خوشحال شدند. من با استفاده از روحیات مردم منطقه کارها را پیش میبرم؛ مثلا در ماه رمضان مردم گفتند سختشان است با زبان روزه کار کنند. برای لولهگذاری و تعریض جاده برای آمادهسازی آسفالت شدن پیشنهاد کردم از افطار تا سحر کار کنیم و خودم هم همپای مردم میآمدم و چراغ را نگه میداشتم تا روشنایی کافی باشد. وقتی مردم این رفتار مرا میدیدند، اعتماد میکردند و با علاقه بیشتری کارها را ادامه میدادند.»
نوسازی شبکه برق، اجرای طرح کارآفرینی زنان، برپایی نماز ظهر عاشورا و دورههای پیشگیری از اعتیاد بخش دیگری از کارهای او در مقام دهیار بوده است.
مریم پاکزاد شناختی از جناحهای سیاسی کشور ندارد و تنها روزنامهای که میخواند همشهری است. وقتی از او میپرسم چرا جناحهای سیاسی کشور را نمیشناسی و فکر نمیکنی برای کار کردن در ایران این شناخت الزامی است؟ میگوید: «من در دوران تحصیلم بیشتر بهدنبال ابداع و اختراع بودم تا پستهای سازمانی. شناخت جناحهای سیاسی نیاز به اطلاع کافی از سران جناحها دارد که اطلاعاتم در این زمینه بسیار کم است.»
مهمترین رویای زندگی او این است: «تبدیل به شخصیتی مثل بوعلیسینا شوم؛ دانشمندی که علمش و نامش ماندگار باشد.»
نخستین شهردار زن لولمان عقیده دارد که مردم از انتخاب او راضی هستند: «خیلی خوشحالند و وقتی با آنها حرف میزنم میفهمم که چقدر خوشحال هستند. فکر میکنند یکی از خودشان شهردار شده که دردشان را حس میکند و حرفشان را میفهمد. همین الان هم اگر کسی بیاید اینجا من همینطور داخل اتاق شهردار نمینشینم بلکه خودم دنبال کار مردم میدوم. به همین خاطر امیدوار شدهاند که مسایلشان حل میشود.»
میروم سری به مردم بزنم تا این خوشحالی را ببینم و بشنوم. رانندهای که مرا از لولمان به لاهیجان میرساند، میگوید: «این منطقه از نظر زیرساختی خیلی مشکل دارد. من چندسال پیش به هوای اینکه خانه ارزان بود، از کرج آمدم اینجا اما فهمیدم خیلی اشتباه کردهام. اینجا هنوز ده است و بیخودی اسمش را گذاشتهاند شهر. من فکر نمیکنم یک زن بتواند اینجا را اداره کند. میگویند این خانم قبلا دهیار بوده، دهیاری، زمین تا آسمان با شهرداری فرق دارد. شهرداری یک مرد میخواهد که بتواند کنده کار را بکشد.»
مردی که در اتاقک کوچکی سر کوچه شهرداری فتوکپی میگیرد، درباره شهردار جدید هیچ نشنیده است: «من نشنیدم خانم. ولی هر کی باشد برای ما فرقی نمیکند. ما یک روزیای داریم که خدا میرساند و شکر.»
زنی با پالتو تیرهرنگ از کناره جاده میگذرد. میگوید شنیده است که یک خانم شهردار شده اما اسمش را نمیداند. معتقد است فرقی نمیکند شهردار زن باشد یا مرد، فقط باید به درد مردم لولمان برسد و اهل دزدی نباشد.
پسر جوانی با پراید مسافربری میکند: «در این منطقه اصلا کار نیست. شهردار باید کار برای جوانها درست کند. همین جاده را ببینید، مهمترین مسالهاش دوربرگردان است. فصل تعطیلات که این جاده خیلی شلوغ میشود گاهی یک ربع باید صبر کنیم تا بتوانیم وارد جاده شویم، تازه دوربرگردان هم فاصلهاش خیلی زیاد است و باید چندکیلومتر برویم تا به دوربرگردان برسیم. شهردار باید این چیزها را درست کند.»
ساعتی در خانه پدری
ساعت 9صبح جمعه قرار است میهمان خانه پدری مریم پاکزاد در لاکان باشم. از قبل میگوید جمعهها را هم کار میکند و من فرصت کوتاهی برای آشنایی با خانواده و محل زندگیاش دارم. از همان جادهای که 30 سال خاکی بوده و تازه آسفالت شده، دوکیلومتری تا خانه پاکزادها راه است. حیاط و زمینهای کشاورزی با هم ادغام شدهاند. خانه تازهساز است و با آشپزخانه اوپن، کابینتهای جدید و مبلمان شهری فرقی با خانهای در رشت ندارد. خواهرهایش از دیشب آمدهاند خانه پدری و خواهرزادههایش در قسمت پذیرایی خانه رختخواب پهن کرده و خوابیدهاند. مرا به اتاقی که خالی است راهنمایی میکنند. مادرش صبحانه میآورد و با نان و پنیر سیامزگی از من پذیرایی میکند.
این خانواده ششدختر دارند که مریم، کوچکترین آنهاست. خودش میگوید: «پدر و مادرم هر سال به هوای پسر، بچهدار میشدند. چهار تا خواهر داشتم که من و خواهر دوقلویم به دنیا آمدیم و تعداد دخترها شش تا شد. بعد از ما تا هفتسال بچهدار نشدند تا خدا برادرم را به آنها داد.» خواهر دوقلوی مریم در یک شرکت کار میکند و حقوقش فقط صدهزار تومان از شهردار کمتر است.
مریم پاکزاد میگوید: «برخی از اقوامم خیلی دوست داشتند عضو شورا بشوند. قبل از اینکه برادرم به دنیا بیاید به شوخی به پدرم میگفتند تو پسر نداری و پسرهای ما عضو شورا میشوند اما بچههای آنها ادامه تحصیل هم ندادند. من همیشه به پدرم میگویم پسرهای آنها درسشان را هم تمام نکردند، عوضش دختر تو شهردار شد.»
پدرش چای لاهیجان را سر میکشد، میخندد و میگوید: «نه، ما از اولش هم خدا را شکر میکردیم که بچههایمان سالم هستند و پسر و دختر بودنش فرقی نداشت ولی وقتی مریم دهیار شد. اهالی روستا میآمدند مرا بوس میدادند و میگفتند دختر تو اینجا را آسفالت کرد، دستش درد نکند. وقتی هم شهردار شد، همه خیلی خوشحال شدند.»
مادرش پوشیده در لباس عزا ولی با همان مهربانی آشنای گیلکها فقط تعارف میکند برای ناهار حتما بمانم. وقتی دعوتش را رد میکنم و درباره مریم میپرسم، به این بسنده میکند که: «خیلی خوب است. ما به او افتخار میکنیم.»از مریم پاکزاد میپرسم، آیا بعد از شهردارشدنش پیشنهادهایی برای ازدواج دریافت کرده است؟ میگوید: «نه. خیلی هم این قضیه برایم مهم نیست. شخصیتم طوری است که اگر از مردی خوشم بیاید و او را لایق بدانم، شاید خودم به او پیشنهاد ازدواج بدهم.» اما کارش را بر زندگی خانوادگی ترجیح میدهد: «اگر برایم شرط بگذارد که یا باید کارت را انتخاب کنی یا ازدواج، من مسلما کارم را انتخاب میکنم.» او قصد دارد در قدم بعدی نماینده مجلس شود.
شهرت لولمان از سپیدرود و برنج اعلا تا شهردار زن
برنج شمال سالهاست که دل و دیده از خیلیها ربوده. بازاریان کشور وقتی میخواهند تاکید کنند برنج برند شمال ایران گیلان است، میگویند کشت آستانه است یا رشت. کمتر کسی تاکید میکند که این محصول از شالیزارهای حاصلخیز لولمان در نزدیکی آستانه اشرفیه برداشت شده است. بازار فروش برنج آستانه در لولمان است.
ساکنان گیلان اما میدانند که بخش زیادی از برنج بازار بزرگ آستانه حاصل رنج برنجکاران لولمانی است. برنجی که از یکشنبهبازار و چهارشنبهبازارهای پیربست لولمان که حالا به نوعی مرکز شهر است، به سمت بازارهای مجاور از جمله آستانه و 23کیلومتر آنطرفتر رشت سرازیر میشود. مردم این سامان به یاد میآورند که حدود 70سال قبل، یعنی پیش از جنگجهانیدوم که خبری از جاده آسفالته رشت به شرق گیلان (کوچصفهان، آستانه، لاهیجان، لنگرود و رودسر) نبود، راه آبی لولمان بیشتر از جاده خاکی برای آمدوشد رونق داشت. راه آبی که به واسطه عبور رودخانه سپیدرود از وسط این منطقه ایجاد شده و اینروزها به جز آبیاری شالیزارهای حاصلخیز در ایام تعطیل هفته، تعداد زیادی از مردم را برای ماهیگیری ساعتهای متمادی در جوار خود میخکوب میکند.
لولمان حالا مشهورتر از چند10سال گذشته است و نامش پرآوازهتر از چهارسال پیش است که در تقسیمات کشوری «شهر» فرض شد. این شهرت به واسطه انتخاب یک شهردار زن برای این شهر تازهتاسیس است. مریم پاکزاد، دختر جوانی که برخلاف عرف معمول در ایران، تلاش میکند پلههای مدیریتی را یک به یک بالا برود. او از تاسیس شرکت و فعالیتهای کوچک اجتماعی آغاز کرد تا بهعنوان دهیار دهستان لاکان رشت منصوب شد. وقتی جوهره مدیریتیاش را نشان داد و بهعنوان دهیار نمونه استان معرفی شد، یک سال بعد اعضای جدید شورای شهر لولمان او را برای اداره شهرداری این شهر مناسب یافتند. او کار خود را در ساختمانی آغاز کرده که مانند ساختمان شهرداری بسیاری از شهرهای ایران مجلل، زیبا یا با معماری قدیمی نیست. چون این منطقه کاملا بافت روستایی دارد و خبر چندانی از مظاهر شهری مانند ساختمانهای بلندمرتبه، میادین، بلوار و کوچههای آسفالته، شبکه مناسب آبوفاضلاب، پارکشهر، فضای ورزشی و... در آن نیست. حالا خانم پاکزاد آمده است تا لولمان، روستایی که تا مهرماه ۸۸ از توابع بخش کوچصفهان شهرستان رشت بود را قدمی به سوی توسعه نزدیک کند. اگر شهرداران مناطق توسعهیافته، برای خود تقسیمات اینگونه دارند، شهرداری منطقه یک، دو، سه و الی آخر، اعضای شورای شهر و شهردار لولمان هر روز با این مناطق سروکار دارند: روستاهای رودبارکی، مبارکآباد، رشتآباد، چلک و کرباسده. همین مناطقی که با تصمیم هیات دولت از ۲۷مهرماه ۸۸ باعث تجمیع و تبدیل لولمان به شهر شده است.
اسامی مورد اشاره بهصورت طولی و عرضی مکانی را با نام کلی لولمان تشکیل دادهاند. محلی که به واسطه وسعت، این امکان را به اعضای شورا و شهردار میدهد که تاکید کنند لولمان با بیش از ۱۰هزارنفر جمعیت، پس از رشت و انزلی، سومین شهر بزرگ استان گیلان از لحاظ وسعت محسوب میشود. رشت مرکز استان گیلان و انزلی در جوار رشت دوشهری هستند که به واسطه گنجاندن جمعیت زیاد در دل خود بهصورت فشرده، از متراکمترین مناطق ایران برای زندگی محسوب میشوند. فضای شهری رشت ۱۸۰کیلومترمربع است و مساحت انزلی حدود ۵۰کیلومترمربع. اولی که جزو کلانشهرهای ایران محسوب میشود، حدود ۸۰۰هزارنفر جمعیت دارد و دومی بیش از صدهزارنفر. البته که این جمعیت به جز چند ۱۰هزارنفر مسافری است که بهویژه در بهار و تابستان دو شهر مورد اشاره را قرق میکنند.
اما در این دو شهر، برخلاف لولمان تازهتاسیس، امکانات توسعه، تفریحی و ورزشی وجود دارد، در حالی که در لولمان حتی یکمترمربع فضای تفریحی- ورزشی هم موجود نیست و خانم شهردار به تازگی وعده ساخت باشگاه ورزشی شهرداری و 7/5کیلومتر پیادهرو را داده است. در همین حال مقامات دولتی که همواره شهروندان را با ارایه آمارهای خاص متعجب میکنند، میگویند شهر لولمان با همین تفاسیر از بسیاری شهرهای استان پیشروتر است. «عظمتی»، فرماندار رشت که چند هفته پیش برای بازدید به لولمان سفر کرده بود، در توضیح این ادعای خود گفت: «در گیلان بیش از ۵۰ شهرداری وجود دارد که لولمان در رتبه ۳۵ قرار دارد که با توجه به اینکه آخرین شهرداری تاسیس شده است و سابقهای یکساله دارد، از شهرداریهایی که حدود ۱۰ تا ۱۵سال سابقه فعالیت دارند رتبه بالاتری دارد.»احتمالا پارامترهای فرماندار شهرستان رشت نه امکانات که جمعیت بالا و وسعت جغرافیایی است. امکاناتی که قرار است مریم پاکزاد، شهردار جوان این شهر، ایجاد کند. او طرحهای بلندپروازانهای مانند احداث یک مجموعه گردشگری ۶۰هکتاری در جوار رودخانه زیبای سفیدرود با حضور سرمایهگذاران را در دست بررسی دارد. طرحی که قرار است در ششفاز اجرایی شود و تنها فاز یک آن به ۲۰میلیاردتومان اعتبار نیاز دارد. بهجز این شهردار لولمان مشکلات ابتدایی مانند خیابانکشی، احداث زیرگذر و کنارگذر با توجه به بافت منطقه، پیادهروسازی، چگونگی اجرای طرح هادی، مشکلات سنددارشدن املاک، مشکلات مختلف آبرسانی و دفع فاضلاب و تهیه ماشین حمل زباله را هم مقابل خود میبیند. مشکلاتی که در اکثر شهرهای کوچک یا تازهتاسیس مشاهده میشود.
• سالنامه 1392 روزنامه شرق