آمد بهاران...
امام علی(ع) میفرمایند: "هر روز كه آدمی در آن عصیان خدا نورزد، عید اوست."
آمد بهار مهربان سرسبز خوش و دامن كشان
تا باغ یابد زینتی تا مرغ یابد شهپری (دیوان شمس)
سئوال مطرح این است كه آیا ما ایرانیان تا اكنون در سپهر بینش خود اندیشیدهایم كه چرا در قرنهای متمادی در زندگی خود، همواره جشن نوروز برپا مینماییم؟ اساساً در تغییر و تجدید طبیعت، چه منزلت و عظمتی و در واقع چه راز و رمزی نهفته است كه ما را بر آن میدارد كه هر ساله بنا به عادت تاریخی، سرسبز و خوش و دامن كشان، به كوه و در و دشت رویم و دور از خشكی وجود، در شور و شعف، به دستافشانی و پایكوبی بپردازیم و به مهربانی در سماع عرفانی، آمدن بهار مهربان را گرامی داریم.
آیا این سرّ نهان و پنهان و این قبال و استقبال تاریخی، ریشه در آلام بشری و به بیان دیگر، ریشه در حسّ نوستالوژیك ما آدم دارد؟ چنانچه صائب تبریزی میگوید:
بس كه بد میگذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید كنند
و یا اینكه قصّه، قصّه دیگری است و آن اینكه عید نوروز مظهر سيالیت و تحول خلاقانه در ذرات طبیعت و بالطبع شور و شیدایی در ما آدمیان میباشد. آدمی در آدميت تاریخی خود به پویندگی برای استعلاء و تعالی و رهایی از استیصال و درماندگی، از اینهمه تحرك و تبرك، روزگار وصل خویش میجوید. در این ارتباط، رسول گرامی اسلام(ص) فرمودهاند: "چون بهار را دریافتید، بسیار یاد مرگ كنید" و پرواضح است كه در این استذكار، هزاران نكته برای اهل تنبیه در تعبیه است. به تعبیر حافظ:
نوبهار است در آن كوش كه خوشدل باشی
كه بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی
عمر آدمی كه مایه و سرمایه عظیم و بیبدیل اوست، به شتاب هرچه تمامتر چون ابر در بهاران در گذر است؛ "عمر است شتابان درگذرد وه چه شتابی." سالها از پی هم آیند و روند، و از این رهگذر، اوراق وجود ما همی گردد طیّ! با رویكرد مكانیكی در این گشت و گذار هیچ عیدی با عید دیگر متفاوت نیست. در معنای عمیق و ریشهایتر میتوان گفت آنچه ممكن است با رویكرد دینامیك در اعیاد این سالها، تفاوت و تفاضل ایجاد كند، احوالات وجودی ماست. برای ما آدمیان كه در "قلمرو تقویم" بهسر میبریم و در واقع در آفاق فروبسته زمان اسیریم، چند روزی كه در این مرحله فرصت داریم، تحقیقاً بهترین دعا این است كه، حوّل حالنا احسن الحال. در معرفت دینی مهم این نیست كه زمان میگذرد، بلكه مهم آن است كه ما از گذر زمان، برای آنسوی مرز هستی، چه برمیگیریم؟
روزها گر رفت گو رو باك نیست
تو بمان ای آنكه جز تو پاك نیست (مولوی)
در عصر تکنولوژیک که زمین در دیده مردم، شکوه آسمان دارد، عید نوروز برای ما ایرانیان در حقیقت بهانه خوبی است تا با انسلاخ از پوسته عادات هر روزینگی، به سبزینگی و هوشیاری در خویشتن خویش به نظاره بنشینیم و در احساس و ادراک و فکر و عمل، ایام سپری شده سال را در مقیاس و میزان عقل و منطق خویش به نیکی بسنجیم. راستی ما در تقدیر خود در ایام چقدر به اصالت و حقانیت وجودی و الهی خود پایبند و وفادار ماندهایم؟ ما به شکرانه سالی که از سر گذراندهایم، باید اهتمام این معنا را داشته باشیم که نقد عمر به گزاف و غفلت از کف فرو ننهیم و بیش از هر توسعهای، برای توسعه انسانی جامعه ایرانی به جدّ و جهد بکوشیم و موجّهاً، این امر تنها با راهبرد نیکی و عدالت در فرآیند فردانیت و جمعیت خود، مقدور و میسور ماست. آیه شریفه "انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان" آموزه کتاب آسمانی ماست؛ "هرکه احسان نکند، انسان نیست." آری، آدمی تنها با نیکی و عدالت به مرز خوشبختی و فلاح میرسد. صفای باغ هستی، نیککاری است و شالوده هستی نیز عدالت؛ "بالعدل قامت السموات و الارض". نوروز امکان و فرصت خوبی است تا ما با آشنایی و ارتباط با مؤلفههای نیکی و عدالت، از خود برتر رویم تا در پناه حق به تحرکی و چالاکی از عالم محسوس به عالم معقول وارد گردیم.
شکر ایزد که دگرباره رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بپوی (حافظ)