سه روز پس از یکصد و هفت سالگی صدور فرمان مشروطیت که به تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه، تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی ایران انجامید، پانزدهمین سالگرد شهادت محمود صارمی ـ خبرنگار ایرانی و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف که بهدست گروه طالبان کشته شد ـ و روز خبرنگار را گرامی میداریم و به جشن مینشینیم، اما پس از گذشت بیش از یک قرن از فراز و فرود مطبوعات، از بهدار شدن میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل تا شهادت محمود صارمی و تا امروز و فرداها، اصحاب رسانه در راستای رسالت "تنویر افکار عمومی" و "ایجاد بینش و بصیرت بیشتر در جامعه" همچنان با "تهدید" و "تحدید" ارباب قدرت رودررویاند.
اگر قدرت در گذشته در دست شاهزادگان، اشراف و نخبگان حاکم قرار داشت و آنها بودند که اراده خود را بر دیگران تحمیل میکردند، اما چنین تصویری از قدرت دیگر با واقعیت دوران ما تطابق ندارد. به همین دلیل جامعهشناسان رسانه بر این اعتقادند که قدرت همه جا هست و هیچ جا نیست: در تولید انبوه، سبکهای زندگی، مراکز آموزشی، در تلویزیون و شبکههای ارتباطی تصویری و مجازی، در یک پیام ساده و ... . از اینرو بسیاری از مفاهیم در دوران جدید دستخوش تغییر و بازاندیشی شدهاند و فقدان شفافیت و مواضع آشکار اصحاب قدرت، به گسترش چالشهای سیاسی در جوامع میانجامد. بنابراین خواسته یا ناخواسته درگیر جامعهای شبکهای هستیم که همه "مراقب" و "ناظر" یکدیگر هستند. این مراقبت بهواسطه هژمونی فنآوریهایی صورت میگیرد که عقل آدمی به مدد آن از همه چیز و همه کس به "شناخت" میرسد و در نتیجه، کارکرد ابعاد فنآوری در کنشها و منازعات سیاسی و استراتژیهای کسب قدرت، از اهمیتی استراتژیک برخوردار میشود.
در چنین جامعه شبکهای، سیاستمداران باید مراقب رفتار، کردار و گفتار خود باشند، زیرا اگر آنها حاکمان بدون منازعه بر گذشته و سنت بودند، در دوران جدید رقبایی آمدهاند که همان انسان ایام قدیماند، اما با کارکردهایی متفاوت و البته متکی بر ابزارهای جدید، تحرکات سیاست و سیاستمداران را رصد میکنند تا سیاستمدار دروغ نگوید و با شیادی، رأی مردم را در خدمت منافع شخصی و باندی مصادره نکند و به وعدههایی که به مردم داده است، پایبند باشد.
رسانهها نهتنها بر انتخابات، بلکه بر همهگونه سازمان سیاسی، تصمیمگیری و حکومت تأثیرگذارند و چارچوبی برای سیاستمداران و حاکمان فراهم میکنند. البته رسانهها تمام دنیای سیاست نیستند، اما تمام سیاستها باید از طریق رسانهها بر فرآیند تصمیمگیریها اثر بگذارد. به همین دلیل، سیاست بهغیر از کارکرد خشک و ملالآور خود، ویژگی نمایشی پیدا میکند و در این بازی، کارگردان، بازیگر و تماشاچی حضوری دائمی دارند. رسانهها آنچنان حائز اهمیتاند که بر مبنای نظر کارگردان، بازیگر عرصه سیاسی به تودههای مردم معرفی میشود و برنامهها و عملکرد وی از همین طریق مورد ارزیابی قرار میگیرد. از همینرو، مطبوعات و رسانهها بهعنوان یکی از کارگردانان دموکراسی، مورد تکریم جوامع قرار میگیرند و نزد مردم از اعتبار فراوانی برخوردارند.
اما بهنظر میرسد هنوز هم بازیگران عرصه سیاست از رسانهها دلِ خوشی ندارند و علیرغم آنکه با عبارات زیبا و فریبنده، خبرنگاران را "زبان گویای مردم و آیینه تمامنمای واقعیتهای جامعه و تجسم واقعی امانت، تعهد، دلسوزی و وظیفه" میدانند که "میکوشند با بیان واقعیتهای جامعه، از سویی درد دل آحاد مردم را به گوش خدمتگذاران این ملت برسانند و از سوی دیگر با انعکاس تلاشها و اقدامات دولت و نظام مقدس جمهوری اسلامی، روحیه امید و نشاط را در مردم ایران اسلامی تقویت نمایند"، بعضاً در مواقعی با پیغام و پسغام و پروندهسازی یا تهییج اشخاص حقیقی و حقوقی و پنهان شدن در پشت چهره آنان، بهدنبال تهدید و یا حذف رسانهها، از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند!
بهنظر میرسد یکی از موانع عمده در نهادینه شدن رشد سیاسی در چنین جوامعی، فقدان ذهنیت دموکرات سیاستمداران و عدم رعایت موازین حکومت قانون توسط آنان است. محدودیت فکری ذهنیت سنتی این بازیگران سیاسی سبب میشود بیش از آنکه مفاهیمی چون حقوق شهروندی و احترام متقابل به فکر و نظر متفاوت مورد اجماع آنها قرار گیرد، خویشاوندسالاری، قبیلهگرایی و کوتهنظریهای فکری مورد توجه آنهاست. به همین سبب چنین بازیگران سیاسیای با تشکیل احزاب سیاسی، رسانههای مستقل و بهطور کلی، جامعه مدنی مخالفاند. زیرا جامعه مدنی قدرتمند سبب توازن قدرت آنها میشود و از اباحهگری سیاسی و ترکتازی و تکنوازی سیاسی آنها ممانعت میکند. بنابراین ذهنیت متکی بر چنین ویژگیهایی از موانع اصلی رشد سیاسی در جوامعاند.
آیا وقت آن فرا نرسیده ماهیت سیاستورزی مورد تعقل و توجه جدیتری قرار گیرد و تعادل در "روش" و "منش"، جایگزین روشهای تخریبی گردد؟ آیا وقت آن نرسیده که روشنفکران جهان سوم بهدور از یکسونگریهای رایج بر مبنای برآیند نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، با ارائه آثار تألیفی، زمینههای پیشرفت کشورشان و رشد سیاسی لازم را فراهم نمایند تا چنین بازیگران سیاسیای بر کرسیهای انتخابی و انتصابی ننشینند؟ آیا وقت آن نرسیده متفکران این جوامع بهجای برنامههای از پیش مشخص و ایدئولوژیک چپ و راست، به اعتدال روی آورند و واقعیتها را ببینند؟ آیا کنشگران سیاسی، اعم از وزراء و وکلا و فعالان سیاسی نیازمند بازاندیشی در رفتارها و گفتارهای خود نیستند؟ بهتر نیست که قدرتمندان این عرصهها بهجای فشار و تحمیل خواستههای خود به رسانههای آزاد، زمینههای اصلاح "روش" و "منش" خود را فراهم کنند و به وظایف قانونی و محوله خود بپردازند؟
متأسفانه وضعیت رفتاری بسیاری از بازیگران سیاسی این جوامع از دایره ادب، تواضع، عقلانیت و اعتدال خارج است و بهواقع اصلاحناپذیرند و حضور آنها در نهادهای قدرت به منافع عموم ملت آسیب میرساند. آیا از مشاهده چنین وضعی نباید با مولانا همنوا شد که:
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی، کار خون آشامی است...
• مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ