كدخبر: ۶۳۳۳
تاريخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۳
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
یاور همیشه مؤمن آزمون "اعتدال و توسعه"
درباره دکتر محمدباقر نوبخت
اشاره
تنها در حد اشارهای به او میگویم که حسب تقاضا و درخواست مکرر کاربران میخواهم از زندگینامهاش بنویسم. مثل همیشه لبخندی بر لب سری تکان میدهد و شاید نمیداند که اینبار برخلاف بحث پیشین، عزمی جدی برای انجام آن دارم.
دکتر محمدباقر نوبخت حقیقی برخلاف ظاهر تکنوکراتش، بسیار مردمی و مهربان است. "تعادل" و "تعامل" صریحترین واژههایی است که میتواند ما را به درک صحیحی از شناخت او سوق دهد. زندگی سیاسی جالب توجهی دارد که بهرغم مطرح بودن در حلقه نخست تشکلها و محافل تأثیرگذار سیاسی، اما به شکلی عجیب، پوشیده مانده است. همین امر، جستوجوگر گوگل را برای دریافت اطلاعاتی از زندگی سیاسیاش حسابی به زحمت انداخته است و ماحصل، تنها خروجی کم و کوتاهی است که بیشتر مخاطب را تشنه دریافت اطلاعاتی از زندگیاش میکند. از اینرو از چند منبع قابل اعتماد و گردآوری اطلاعاتی پراکنده، نگاهی انداختهایم به زندگی سیاسی دکتر محمدباقر نوبخت حقیقی؛ از نخستین روزهای انقلاب اسلامی تا به امروز.
از او هماینک بهعنوان قریبالوقوعترین گزینه ممکن برای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در دولت یازدهم نام برده میشود و از مشاوران و معتمدان ارزشمند رئیسجمهور منتخب است.
پیش از خواندن این نوشتار، لازم به یادآوری چند نکته است. نخست اینکه، اطلاعات این نوشتار صرفاً گردآوری نویسنده بوده و بهدلیل پراکندگی منابع، خالی از اشکال نیست. نکته دیگر اینکه، بهدلیل نبود زمانی برای هماهنگی با ایشان، هیچگونه هماهنگی یا تأیید برای این نوشتار از سوی دکتر نوبخت صورت نگرفته است. با اینحال سعی شد همانطور که منش او میطلبید، بر مرز اعتدال رفته باشیم و بر بام حقیقت مانده. امید آنکه در آیندهای نزدیک و در یک گفتوگوی رودررو، به ابعاد تازهای از ویژگیهای او دست یابیم.
• کامیار چایچی
در سال 1329 زاده شد. نه فقط خواهرزادهگی آیتالله حجتی (یکی از روحانیون سرشناس گیلان) که میمنت زادروز پنجمین امام شیعیان، دلیل کافی برای آن بود که نامش را محمدباقر نهند. قرارگیری در یک خانواده سرشناس مذهبی، از او شخصیتی رسمی و کاریزما ساخت و برادرها نیز محرکی دیگر در این منش.
پس از انقلاب اسلامی مردم در بهمن 1357، جایگاه خانواده او برجستهتر شد. برادرها، یوسف به دادستانی تهران رسید و علی نیز به معاونت وزارت بهداشت. محمدباقر هم راه برادران را پیش گرفت و در ساختار دولت، مدیر شد. مدیریت او در دبیرستان دکتر بهشتی (شاهپور سابق) به طول نیانجامید که راهی کرمانشاه شد. نوبخت مدت زیادی در مدیرکلی آموزش و پرورش کرمانشاه توقف نکرد، اما این جایگاه، آخرین پست اجرایی او در ساختار دولتی شد.
در رشت، انتخابات مجلس شورای اسلامی قوام و ساختار خود را نیافته است. منتخب نخست مردم رشت در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، حجتالاسلام حسن لاهوتی اشکوری در ماههای پایانی سال 1361 بر اثر سکته قلبی فوت میکند و راهیافتگان دیگر مردم رشت، محمد خزاعی ترشیزی و رضا رمضانی خورشیددوست با کسب کمتر از 25 درصد کل آراء واجدین شرایط رشت، در دور دوم با آراء شکنندهای به مجلس راه یافتهاند. این شکنندگی تا جایی بود که سیدداود مصطفوی سیاهمزگی، نماینده منتخب مردم در انتخابات میان دورهای مجلس، در دوره دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی با رأی اول و البته همچون سایرین در دور دوم به مجلس راه مییابد.
حجتالاسلام سیدابوطالب حجازی کمساری نیز با کسب 30 هزار رأی، دومین منتخب مردم رشت و محمد خزاعی ترشیزی با ریزش حدود سه هزار و پانصد رأی، سومین منتخب مردم رشت در دوره دوم انتخابات میشوند.
فقدان چهرهای مردمی و کاریزما در رشت بهشدت محسوس است. در چنین شرایطی، محمدباقر نوبخت به سفارش بسیاری از انقلابیون رشت و تأکید دوستان انقلابی، جنگ و سپاه با استعفا از مدیرکلی، برای کارزار انتخاباتی فروردین 1367 به میدان میآید.
شرایط انتخابات رشت با حمایت رجال سیاسی، علما و بخش قابل توجهی از جریانهای سیاسی رشت بهطور عمده تغییر میکند و اجماعی گسترده در حمایت از نوبخت شکل میگیرد و سایر نامزدهای انتخابات گیلان نیز چهرههای جدید و مصمماند.
در این ایام صحبت از الیاس حضرتی ـ فرمانده سپاه گیلان که در دوره او، ارتفاعات مائوت عراق توسط سپاه گیلان فتح شد ـ فضای خاصی بهراه انداخته است. در این دوره اما محمدباقر نوبخت با مدرک تحصیلی لیسانس مدیریت، 66684 رأی، چیزی حدود 40 درصد آراء را به خود اختصاص میدهد و در دوره نخست و با اختلاف شدید آراء نسبت به نفرات دیگر به مجلس راه مییابد. علیرضا خاک و الیاس حضرتی، دیگر منتخبان مجلس سوم هستند که در دور دوم با آرائی کمتر از نصف این رأی به مجلس راه مییابند.
سومین دوره مجلس شورای اسلامی درحالی آغاز میشود که فضای کشور بسیار حساس است. دهها نماینده در طول دو دوره توسط منافقین کوردل ترور شدهاند. سایه ترور و خشونت در بخشهای زیادی از کشور سنگینی میکند. عملیات تروریستی بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری، چندین نماینده مجلس را به شهادت و یک دولت را ساقط کرده است. استعفای نمایندگان در دو دوره نخست مجلس شورای اسلامی به دلایل مختلف، از جمله تصدی پستهای دولتی، از وزارت تا استانداری و دستگاه قضا و ... قابل تأمل است و شهادتها نیز دلیل دیگری برای تغییر ترکیب مجلس. حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای به تازگی به رهبری انتخاب شدهاند و آیتالله هاشمی رفسنجانی، قریبالوقوعترین گزینه برای ریاست جمهوری است.
نوبخت جوان حالا با افراد متنفذ انقلاب، همچون علیاکبر هاشمی رفسنجانی، علیاکبر ناطق نوری، حسن روحانی، صادق خلخالی، مجید انصاری، مهدی کروبی، قربانعلی دری نجفآبادی، سیدمحمود دعایی، محسن مجتهد شبستری، سیدهادی خامنهای، سید علیاکبر محتشمیپور، محمدرضا باهنر، رسول منتجبنیا، سیدعبدالواحد موسوی لاری و اسحاق جهانگیری همکار شده است.
هنوز یک سال از شروع به کار مجلس نگذشته که هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب میشود و چهار وزیر کابینه را از همکاران مجلسی خود فرا میخواند. گفته شده در این دوره برادر نوبخت برای تصدی یکی از پستهای کلیدی به رئیس جمهور پیشنهاد میشود.
عملکرد نوبخت جوان در مجلس و حوزه انتخابیه جالب توجه است. دفتر مراجعات مردمی دکتر نوبخت یکی از دفاتر فعال مردمی در گیلان است و شنیده میشود که او همزمان درحال تحصیل نیز میباشد.
نوبخت برای دوره چهارم مجلس شورای اسلامی با مدرک فوق لیسانس مدیریت به صحنه میآید. عملکرد مثبت او در مجلس و حمایت قاطبه حامیان سابقش، این بار 70 هزار رأی برای او به ارمغان میآورد. افزایش چهار هزار نفره حامیانش بار دیگر او را با اختلاف بالا نسبت به رقبایش، در همان مرحله نخست به مجلس روانه میکند. در مرحله دوم، احمد نصرتی راد و الیاس حضرتی به مجلس راه مییابند و در این دوره ساختار سیاسی رشت شکل مستحکمتری به خود میگیرد.
نوبخت در این دوره مجبور به یدک کشیدن پسوند "حقیقی" خود در مجلس است، چرا که همکار همنام دیگری (منیره نوبخت) در این دوره از حوزه انتخابیه تهران به مجلس راه یافته است، اما نوبخت راه ماندگاری در مجلس را نه با اسم که با جدیدت در مجلس، حوزه انتخابیه و انجام کارهای بزرگ و ماندگار پیگیری میکند.
نوبخت در این دوره نیز با بزرگان مجلس رابطه صمیمی و نزدیکی دارد و حسن روحانی یکی از آنهاست. سید علیاکبر ابوترابی فرد، محمدجواد اردشیر لاریجانی، حبیبالله عسگراولادی و سیدمرتضی نبوی نیز افرادی هستند که در این دوره به مجلس راه مییابند.
عملکرد نوبخت در محافل استان مثبت قلمداد میشود و رابطه خوب او با همه اقشار و جلب رضایت آنان زبانزد شده است. در گیلان عملکرد دفتر نماینده و تأکید او برای دیدارهای مردمی با اقبال عمومی مواجه میشود و نتیجه گرفتن همه کارها از دفتر نوبخت به یک تبلیغات بزرگ تبدیل میشود.
در بهمن ماه 1374 حزب کارگزاران سازندگی توسط ۱۶ نفر از اعضای هیأت دولت در مقطعی شروع به کار میکند که تا پایان عمر دولت دوم آیتالله هاشمی رفسنجانی یک سال باقی مانده است. این تشکیلات در ابتدا با هدف نقشآفرینی در انتخابات با بیانیه "خدمتگزاران سازندگی" اعلام حضور کرده و فهرستی از کاندیداهای مورد حمایت خود را معرفی میکند.
نوبخت قریبالوقوعترین گزینه مورد حمایت حزب در رشت است، اما شاید واکنش صریح جناح راست که این اقدام را دخالت دولت در انتخابات قلمداد و به تهدیداتی سیاسی انجامید، مانع از حضور علنی او در میان گزینههای کارگزاران سازندگی شد. با اینحال او که در این دوره نیز همزمان مشغول به تحصیل بوده، در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی با دکترای اقتصاد و مدیریت وارد عرصه انتخابات میشود و در انتخابات اسفند 1374 با کسب 162 هزار رأی چنان گرمایی به انتخابات رشت میدهد که رکوردی به نام خود ثبت میکند.
نوبخت بار دیگر در مرحله نخست به مجلس راه مییابد. نفر دوم که احمد رمضانپور نرگسی است با حدود 52 هزار رأی به مجلس راه یافته است و الیاس حضرتی نیز با کسب حدود 69 هزار رأی در دور دوم روانه مجلس میشود.
مجلس پنجم اما روایت متفاوتی برای دکتر نوبخت دارد؛ به روایتی، اوج و ماندگاری و به روایتی، افول. مجلس پنجم همه پراکندگی دیدگاههای سیاسی نمایندگان را در قالب گروههای سیاسی دستهبندی شده، میطلبد. در جریان تند اقلیت و اکثریت این مجلس، چهرههایی چون روحانی و نوبخت به حاشیهای پنداشته میشوند، بیآنکه واقعیت به همین صراحت باشد، زیرا دولت و پشتوانه سیاسیاش، حاشیه امنی برای تداوم حیات این افراد است و کارگزاران دولت، رابطه و تأثیرپذیری بسیاری از این افراد دارند.
او در این سالها علاوه بر تحصیل، به تدریس در مرکز آموزش مدیریت دولتی گیلان و تهران، دانشگاه آزاد رشت و دانشگاه شهید بهشتی تهران میپردازد.
با پیروزی جنبش دوم خرداد و عمیقتر شدن فضای دوقطبی چپ و راست، اوضاع نوبخت و همفکرانش در مجلس تعریفی ندارد، اما دولت در تسلط این جمع تأثیرگذار است. گفتمان جدید میانهروی نمیطلبد و سازشکاری یکی از بزرگترین برچسب به غیرخودیها تلقی میشود.
البته این فضا در دراز مدت برای نوبخت بد نمیشود. دایره همفکران او در مجلس با الحاق تکنوکراتهای دولت، رابطه گستردهتری را پدید میآورد و تبدیل به خط سومی در جریان سیاسی آن ایام میشود. جو حاکم بر جامعه، حامیان دولت سابق را برنمیتابد و شور گفتمان جدید، همه انتخابات مجلس ششم را فرا گرفته است. نوبخت در انتخابات مجلس ششم 87 هزار رأی دور گذشته خود را از دست میدهد، اما این ریزش عجیب آراء باعث نمیشود که او بار دیگر بهعنوان منتخب نخست مردم رشت به مجلس راه نیابد. البته رأی 74 هزار نفره او در این دوره، هشت هزار رأی بیشتر از نخستین دوره حضور و چهار هزار رأی بیشتر از دومین دوره حضور اوست. علیرغم عدم حضور یکی از رقبای جسور در این دوره از انتخابات، سایه رقیب جدید نوبخت بر انتخابات بسیار سنگین است. سیدمحمد مؤدبپور با اختلاف دو هزار رأی پس از او در دور اول به مجلس راه یافته است و این خطری جدی برای او که همواره با رأی اول به مجلس رفته، محسوب میشود. احمد رمضانپور نرگسی نیز با حدود 45 هزار رأی در دور دوم انتخابات به مجلس ششم راه مییابد.
رشت اما اینبار چهار نماینده دارد. الیاس حضرتی که همزمان با نوبخت در گیلان کار انتخاباتیاش را آغاز کرده بود و سه دوره نمایندگی مردم رشت را در مجلس داشت، اینبار از حوزه انتخابیه تهران نامزد انتخابات میشود و علیرغم همه ناملایمتیهایی که به گفته اطرافیانش، از سوی اصلاحطلبان و خصوصاً جبهه مشارکت ایران اسلامی با عدم قرار دادن نام وی در لیست حامیان این جریان در تهران انجام شد، با کسب 79 هزار رأی به مجلس ششم راه مییابد.
با اینحال گفتمان پیروز بهواسطه آنچه نبود آزادی بیان در گذشته عنوان میکند، لب به بیان هر چیز و همه چیز میگشاید. اما خواستههایش را از نخواستنهایش آغاز میکند و نوک این پیکان با نقد بزرگان کشور همراه است؛ آنهم به صریحترین شکل ممکن. آیتالله هاشمی رفسنجانی نخستین سنگر نقد و نظر است.
شکاف دو جناح در این مجلس نیز بسیار بالاست. حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 فضای کشور را به کلی دگرگون کرده است و به گفته رئیس جمهوری، هر 9 روز یک بحران دامن کشور را میگیرد.
ضرورت ایجاد گفتمانی میانهرو در این سالها بسیار محسوس است. هاشمی در یک دیدار خصوصی به محمدباقر نوبخت، سیدحسین موسویان، محمود واعظی و علی جنتی این دغدغه را مطرح میسازد و میگوید: "اداره کشور با یک جناح فاجعه است و در عوض همه نیروهای معتدل در دو جناح باید متحد شوند تا توسعه سیاسی ـ اقتصادی را به پیش برند و ستونهای نظام را تقویت کنند." به توصیه او، حزب "اعتدال و توسعه" با محوریت حسن روحانی تأسیس میشود و چنان مرز اعتدال را پیش میگیرد که شاید مدتی حضور او در ساختار سیاسی کشور احساس نمیشود.
نوبخت بهرغم انجام سالها کار تشکیلاتی، اما حالا برای نخستین بار زیر پرچم یک تشکل سیاسی باید قرار گیرد؛ تشکلی که با فضای حاکم بر جامعه در آن سالها به نوعی در تضاد است، چرا که گفتمان غالب جامعه، گفتمان اصلاحطلبی یا اصولگرایی است. با وجود این، نوبحت در این مجلس، فراکسیون اعتدال را به همراه جمعی از همکاران مجلسیاش تشکیل میدهد؛ فراکسیونی کمصدا در برابر فراکسیونهای پر سر و صدای مجلس ششم.
مجلس ششم با همه هیاهوی خود، هرچه بود برای نوبخت پایان کار پارلمانی بود. گمانهزنیها و نقل قولهای عدم حضور نوبخت در مجلس کم نیست، اما هرچه بود، باعث شد تا پس از پایان کار مجلس ششم، او دیگر برای نمایندگی نامنویسی نکند.
نوبخت معتمد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و بهواسطه سالها نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و کارهای تحقیقاتی، به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام فرا خوانده شده و معاون پژوهشهای اقتصادی این نهاد میشود.
او در این سالها به تحصیل و تدریس و پژوهش قوت بیشتری میبخشد. علاوه بر دکترای مدیریت، دکترای اقتصاد هم از دانشگاههای بینالمللی گرفته و همینطور تحصیل و تدریس را تا امروز ادامه داده است. تدریس در دانشگاههای شهید بهشتی، علوم و تحقیقات و گیلان را ادامه میدهد و دهها پژوهش و مقاله را به رشته تحریر درآورده و کتبی را نیز آماده نشر میکند. او در سال 1378 به دبیرکلی حزب اعتدال و توسعه منصوب میشود؛ انتصابی که تا به امروز با او همراه بوده است.
حسن روحانی در سالهای 1385 و 1386 بیشترین حملات انتقادی را متوجه دولت محمود احمدینژاد کرد. نوبخت نیز دیدگاههای انتقادی حزب را مطرح میکرد. نظر برخی تحلیلگران سیاسی این بود که این انتقادات عمدتاً با هدف زمینهسازی برای فتح مجلس هشتم و کاندیداتوری حسن روحانی انجام میگیرد. حتی شنیده میشد که روحانی قرار است سرلیست حزب "اعتدال و توسعه" و نیز اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس هشتم باشد. گفته میشود، هاشمی رفسنجانی نیز خواهان حضور جدی حسن روحانی در انتخابات مجلس هشتم بوده است. با وجود این، حسن روحانی و محمدباقر نوبخت با عدم کاندیداتوری خود در انتخابات مجلس هشتم، نشان دادند که انتقاداتشان از دولت، تبلیغات برای انتخابات نیست.
انتقادات تند روحانی و نوبخت برای حزب البته کمهزینه نبود. این انتقادات سبب شد که حزب در آستانه انتخابات مجلس هشتم، فشارهای سختی را متحمل شود. در همین ایام بود که چهار نفر از اعضای این حزب، که دو نفر از آنان جزء بنیانگذارانش بهحساب میآمدند، همزمان با ایام نامنویسی برای انتخابات مجلس هشتم، با انتشار بیانیهای، همقطارانشان را به خروج از مشی اعتدال و چرخش به سمت اصلاحطلبان متهم کرده و با اعلام استعفای خود، راهشان را از "اعتدال و توسعه" جدا کنند. کاظم جلالی نماینده شاهرود، حمیدرضا حاجی بابایی نماینده همدان، محمدجواد ایروانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجید قاسمی رئیس اسبق بانک مرکزی، امضاءکنندگان این بیانیه بودند.
در مجلس هشتم به پیشنهاد مرحوم رضاییقلعه و با استقبال شورای مرکزی، حزب "اعتدال و توسعه" سیدمحمود دعایی که در آن زمان با تأکید بر مشی اعتدالی شناخته میشد را بهعنوان سرلیست فهرست "اعتدال و توسعه" معرفی کرد. فهرستی که در آن اسامی مجید انصاری، سیدمحمد میرمحمدی، اسحاق جهانگیری، بهزاد قرهیاضی، سیدرضا اکرمی، عباسعلی زالی، ابوالفضل حسنبیگی، علی عباسپور، سهیلا جلودارزاده، نیره اعظم خوشخلق سیما، فاطمه کروبی، الهام امینزاده، رسول منتجبنیا، عادل آذر، مسعود سلطانیفر، محمدرضا راهچمنی، محمد اشرفی اصفهانی، حسین مظفر، الیاس حضرتی، وحید محمودی، اسدالله کیان ارثی، اسماعیل گرامی مقدم، رضا طلایی نیک، حسین میرمحمدصادقی، علیرضا محجوب، علیاکبر سیبویه، سلمان صفوی، امیررضا خادم و علی فتحاللهزاده به چشم میخوردند.
به هر شکل، "اعتدال و توسعه" توانست در انتخابات مجلس هشتم، چند نفر از افراد لیست خود را به مجلس بفرستد. سال 1388 پس از عدم حضور نامزد اختصاصی خود ـ حسن روحانی ـ در کنار اصلاحطلبان از میرحسین موسوی حمایت کرد. این حزب اما پس از اعلام نتایج انتخابات، بلافاصله راه خود را از سایرین جدا کرد و از آنجا که خود را در چارچوب نظام تعریف میکرد و به آن وفادار بود، نتیجه انتخابات را پذیرفت. "اعتدال و توسعه" اما فعالیتهایش را به حداقل رساند، بهطوری که به گفته سخنگوی حزب در سال 1389 فقط چراغی روشن بوده است.
از رکود تا پیروزی بعد از انتخابات 1388 که فعالیت احزاب در کشور با رکود جدی مواجه شد، "اعتدال و توسعه" نیز به حالت نیمه فعال درآمد. جلسات حزب اما از سال 1391 مجدداً فعال شد. غلامعلی دهقان ـ سخنگوی حزب اعتدال و توسعه ـ برای اولین بار در آبان 1391، در کنفرانس خبری در نمایشگاه مطبوعات خواهان حضور حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 1392 شد. او تأکید کرد که اجرای استراتژی جذب حداکثری مطرح شده از سوی رهبری توسط حسن روحانی به بهترین شکل ممکن میتواند تحقق یابد. دهقان در شرایطی که کمتر کسی حضور حسن روحانی در انتخابات را جدی میگرفت، بارها بر ضرورت حضور روحانی تأکید میکرد. روزنامه کیهان در دی 1391 از روشن شدن چراغ انتخاباتی حسن روحانی توسط "اعتدال و توسعه" سخن گفت.
سخنگوی حزب "اعتدال و توسعه" در آخرین هفته اسفند 1391 نیز از قطعی شدن حضور روحانی در صحنه انتخابات خبر داد که این بار با بازتابهای گسترده بینالمللی نیز همراه شد. در ادامه، اعضای شاخص حزب "اعتدال و توسعه" کلیدیترین مسئولیتها را در ستاد روحانی از آن خود کردند. محمدرضا نعمتزاده رئیس ستاد، اکبر ترکان قائممقام ستاد و محمدباقر نوبخت سخنگوی ستاد حسن روحانی شدند. علاوه بر این افراد، محمود واعظی و مرتضی بانک هم در حلقه اول یاران حسن روحانی قرار گرفتند.
حالا دبیرکل و اعضای حزب تماماً پای کار آمدهاند و دولتی را پیشنهاد میکنند که نمایندگی تمامنمای حزب را دارد و این فرصت، دقیقاً همان چیزی است که حزب به آن نیاز داشت. دبیرکل در نشستی در رشت وضعیت حزب پیش از این را اینگونه تشریح میکند: "در وضعیتی که دیگر از روند حزب ناامید شده بودم، مردم نشان دادند که منش اعتدال پیروز است."
انتخاباتی به این وسعت برای حزبی که کار تشکیلاتی سراسری در کارنامهاش ندارد، بسیار سخت و دشوار است. دبیرکل استانهای زیادی را برای پر کردن این خلاء پشت سر میگذارد و نامزد حزب از رسانه ملی خود بزرگترین ستاد تبلیغاتی را بهراه انداخته است.
بالاخره پس از 14 سال، دبیرکل توانست با گذشت از چالشها و گردنههای دشوار فضای سیاسی ایران، حزب را به سلامت عبور دهد و درسهای بزرگی در سیاستورزی در کشور را برجای گذارد.
او و همفکرانش به تأسیس حزبی پرداختند که دولتساخته نبود، بلکه به تشکیل دولتی برآمده از گفتمان خود کمک کرد. "اعتدال و توسعه" قواعد بازی در فضای سیاسی ایران را بهخوبی شناخت، به آنها احترام گذاشت و با وجود فشارهای درون حزبی و برون حزبی، از این قواعد عبور نکرد. اینها بخشی کوچک از درسهایی است که حتی رقبای آینده حزب "اعتدال و توسعه" نباید آنها را فراموش کنند.
نوبخت در این سالها با آنکه شغلی بی سروصدا و دور از هیجانات داشته، اما هر بار که دیده شد، تحت عنوان یک فعال سیاسی حامی یک نامزد ریاست جمهوری، به اندازه همه غیبتهایش سروصدا داشته است. او در انتخابات اخیر استان به استان برای دکتر حسن روحانی ـ یار و همکار قدیمیاش ـ رفته است و از او بهعنوان قطعیترین وزیر در کابینه آتی نام برده میشود.
جایگاه بالای علمی و پژوهشی دکتر محمدباقر نوبخت و تجربیات گسترده او در حوزههای مختلف، از جمله در اقتصاد و برنامهریزی در کنار ویژگیهای شخصیتی متعادل، او را به بالقوهترین گزینه برای بهبود وضعیت کنونی و نقشآفرینی کلیدی در دولت آتی در جایگاه مدیریت و برنامهریزی کشور تبدیل کرده است، تا یاور مناسبی برای روحانی در آزمون "تدبیر و امید" باشد.
سالها تحصیل و تدریس دروس مدیریتی و پژوهشهای علمی اقتصاد ایران ـ که در قالب بیش از هفت جلد کتاب (پژوهشهای راهبردی در توسعه اقتصادی ایران) و دهها مقاله مرتبط با اوضاع اقتصادی و برنامهریزی کشور منتشر شده است ـ او را به یک نظریهپرداز عملگرا با تجربه بالای قانونگذاری تبدیل کرده است.
گفته میشود، او بختی نو در وضعیت برنامهریزی و اقتصادی کشور میتواند باشد و این امید میتواند در مردم وجود داشته باشد که مرد روزهای مناظره با آنهمه حرفهای خوب و راهکارهای مناسباش، حالا فرصت عرض اندام و پیاده کردن راهکارهای گریز از بحران فعلی را داشته باشد و در تبیین راه برونرفتی از تحریمهای نظام بانکی، نامناسب بودن فضای کسب و کار، مسائل متعدد واگذاریها و امور گمرکی و ... را با همکاری همه قوا برای کشور نقشآفرین باشد.
نوبخت اینبار نه برای همشهریهایش، نه برای همحزبیهایش و نه برای هماستانیهایش، بلکه نماینده ایرانی است که بیصبرانه انتظار تدبیر امور را دارد. به امید تحقق ایرانی همیشه سربلند.