باید آرام بود و عاقلانه رفتار کرد؛ نمیشود همینجور با کلیگویی و آسمان ـ ریسمان بافتن چیزی را کلاً رد کرد و به این بهانه که رئیس جدید اداره ورزش و جوانان ـ که اتفاقاً از انگشتشمار قهرمانان ملی لاهیجان است ـ چون از حلقه نزدیکان نماینده است و از طریق همین رابطه به این سمت گماشته شده، منکر او شد. راه بهتر شاید این باشد، هرکس که دستی بر آتش ورزش دارد، به طریقی که متکی به دانش و تجربه شخصی خودش است، در حد توان و امکانات واقعی خود تلاش کند و به یک همشهری جوان، برای "یک تلاش تازه" فرصت دهد؛ شهر به هیجان زنده است و شاید سیدعبدالرضا میراعلمی بتواند با ورزش بخشی از هیجان مدفون در زیر خروارها تمنیات حقیر و منفعتطلبیهای شخصی دهههای متوالی را به لاهیجان برگرداند. امید هست، اما چندان فرصتی برای حاشیهپردازی نیست! علیالحساب تا وقتی که چند نفر آدم متخصص و اهل مطالعه بنشینند و با یک کار گروهی مداوم و متکی بر یک نگاه واقعگرایانه و بهدور از هیجان و تعارف و باندگرایی و کلیگوییهای مرسوم، طرح توسعه ورزش لاهیجان را بنویسند، باید کاری کرد. این کار طبیعتاً میتواند متکی بر خرد جمعی، تجربه، دانش و ادراک غریزی باشد. هر طرح پیشنهادی برای احیای ورزش لاهیجان علاوه بر اتکاء استنادی بر اسناد بالادستی نظیر برنامههای توسعه ملی یا چشماندازهای ترسیم شده در وزارتخانههای ورزش و جوانان و آموزش و پرورش، ضرورتاً میبایست مشرف بر محدودیتهای واقعی شهر باشد. واقعیت ورزش لاهیجان ـ جدای از تعصب و تعارف ـ فقط با تدوین یک نظام جامع ارزشیابی قابل درک است و تا زمانی که این نظام تدوین و به هیأتهای ورزشی ارائه نشود و هیأتها نیز برنامهها و چشمانداز خود را مستند به آن نکنند، قابل دستیابی نیست. میشود همینطور گفت که فلان ورزش، فلان جایگاه را در استان یا کشور دارد، اما قطعاً این اظهار نظر فاقد ارزش علمی و نوعی از سر وا کردن مسئولیت تلقی خواهد شد. ما ـ اهالی ورزش لاهیجان ـ چارهای نداریم جز مواجهه جدی با مقوله ورزش و تا دست از "خود گویی و خود خندی" برنداریم، امکان هیچ رشدی برایمان متصور نیست. ما ـ همه ـ پشت مشتی الفاظ و تحرکات زبانی یا مهارتهای ارتباطی مخفی شدهایم و از میان ما کمتر کسی است جرأت و مهارت به نمایش گذاشتن خود و مجموعه خود را پیش چشم شهر و همشهریان داشته باشد. طرح "جمعهها با ورزش" قطعاً کلیشه نیست؛ متکی بر توان متزلزل، اما واقعیت ورزش شهر است. طرحی که تداوم در اجرایش قطعاً در توان بسیاری از هیأتها و رؤسای ناکارآمدش نیست. بنابراین در چنین فضایی امکان کلیشه کردن هر امر جدی درباره ورزش لاهیجان دور از تصور نیست و این طرح هم استثناء نیست.
جمعه روز تعطیل است و قطعاً هرکسی در این روز مایل است به شخصیترین امور معطل مانده زندگیاش برسد. با قبول این باور که یکی از مهمترین و شخصیترین دغدغههای انسان امروز، مسائل روحی ـ روانی است، ورزش کردن یا حضور در یک مسابقه ورزشی میتواند پاسخگوی بخش کوچکی از این نیاز باشد. با این پیشفرض، نهتنها خود ورزشکاران و هیأتهای ورزشی، که شهر و همشهریان نیز از برگزاری مداوم مسابقات ورزشی نفع خواهند برد. مسابقه ورزشکاران را ورزیدهتر، هیأتها و مدیریت ورزش را پختهتر و شهر را سرشار از هیجان مثبت خواهد کرد؛ هیجانی که با هویت و شهریت شهر گره میخورد. پس طرح "جمعهها با ورزش" قطعاً کلیشه نیست! اسناد بالادستی، تأمین زیرساختها، مدیریت و هزینه ورزش را به سه سهم تقسیم میکند: وزارت ورزش و جوانان پنجاه درصد، بخش خصوصی پانزده درصد و سی و پنج درصد نهادهای غیردولتی؛ با این توضیح که میشود هدایت و نظارت بر تمامی فعالیتهای ورزشی را وظیفه وزارت ورزش و جوانان تلقی کرد. در این ساختار فرض کنیم لاهیجان دارای ده هیأت ورزشی فعال است که توان برگزاری مسابقات دوستانه یا تورنمنتهای منظم دارد. چندین باشگاه خصوصی هم در رشتههای شطرنج و بدنسازی و رزمی و ژیمناستیک و فوتسال و فوتبال فعالیت میکنند و نهادهایی چون سپاه و بسیج و هلال احمر و ... علاوه بر فعالیتهای منسجم یا گهگاهی برخی محلات قدیمی یا نوبنیاد، در برخی رشتههای ورزشی فعال است. جز همه اینها، توان بالقوهای هم در کارشناسی تربیت بدنی آموزش و پرورش لاهیجان برای ساماندهی، آموزش و مدیریت ورزش نونهالان، نوجوانان و جوانان وجود دارد. با وجود و اتکاء به این سرمایه قابل توجه، میشود با مدیریت، برنامهریزی و نظارت رئیس اداره ورزش و جوانان لاهیجان برای تمام ساعتهای روز جمعه در بهترین و بزرگترین سالن ورزشی شهر برنامهریزی کرد و حتی میشود این تکاپو و نشاط را به سایر سالنهای شهر کشاند. فرض کنید حالا صبح روز جمعه آینده است و شما با اطلاع قبلی که از طریق جرائد، نصب بنرها یا از طریق فضای سایبری کسب کردهاید، قصد دارید به سالن شهدا بروید تا در ساعت 8 صبح مسابقه دوستانه پینگپنک منتخب آموزشگاههای لاهیجان و رشت را تماشا کنید. در همین سالن، حول و حوش ساعت 10 صبح مسابقه دوستانهای بین تیمهای بسکتبال خمام و لاهیجان برگزار میشود و ساعت 12 تیم بدمینتون لاهیجان با تیم بدمینتون فومن مسابقه خواهد داد. بعدازظهر هم حول و حوش ساعت 4، تیم والیبال آموزشگاهی لاهیجان با تیم رودسر مسابقه میدهد و بعد از آن هم تیم فوتسال کیامیدان با تیم فوتسال امید شهرداری رشت بازی دوستانه برگزار خواهد کرد و دستآخر هم مسابقه دوستانه سهجانبه کشتی بین تیمهای لاهیجان، رشت و تنکابن برگزار میشود. نگران انداختن و جمع کردن تشک نباشید؛ وقتی شهر حاضر باشد درست مثل دهههای پیش، با کمک همشهریان، آنی یک یا دو تشک انداخته و جمع میشود. در همین روز میشود مسابقات دارت و شطرنج را هم، زیرنظر کارشناسی تربیت بدنی، در سالن علیدوست ترتیب داد و از هیأتهای دو و میدانی، دوچرخهسواری و باشگاه شهرداری خواست برای صبح و عصر مسابقات دو همگانی و دوچرخهسواری ترتیب دهند و ... فرصت نیست. این طرح چندان هم آرمانی نیست؛ سنگ کوچکیست نشانه زدن!
ورزشکار: آقا! شما اول تکلیف خودت را با خودت مشخص کن! یهروز دنبال بناهای تاریخی... یهروز ورزش... اصلاً میدونی چی میخوای؟ شما به سهم خودت برو ورزش رو بساز. اصلاً رشته ورزشیت چیه؟ اول برو درخصوص رشته خودت کارشناسی کن، تا بعد...
مهدی لطیفی: در پاسخ اون کسی که کامنت گذاشته و اطلاعی از سوابق ورزشی دوست خوبمون پیمان عیسیزاده ـ روزنامهنگار، نویسنده و پژوهشگر خلاق و خوش ذوق لاهیجان ـ نداره، اینها رو مینویسم تا بدونه و بدون اطلاع حرف بیخود نزنه:
1- بازیکن سابق تیمهای فوتبال باشگاه شهرداری لاهیجان
2- عضو تیم فوتسال مقاومت (منتخب) گیلان
3- دبیر سابق باشگاه شهرداری لاهیجان در سالهای 1381 تا 1384
4- سرمربی تیم فوتسال نظام پزشکی گیلان در سالهای 1390 و 1391
5- مربی بدمینتون آموزشگاههای پسران لاهیجان
6- مؤسس و مربی تیم فوتسال کیامیدان (برای شرکت در لیگ دسته اول فوتسال گیلان)
دکتر بهمن مشفقی: پیمان عیسیزاده فراتر از آن است که بتوان وصلهای به او چسباند. این نوشته از معدود مقالاتی بود که از خواندن آن لذت بردم. یک نوشته سردستی و بازاری و برای رفع تکلیف نیست. از همان آغاز انسان متوجه عمق نوشته با این جملات میشود: "باید آرام بود و عاقلانه رفتار کرد؛ نمیشود همینجور با کلیگویی و آسمان ـ ریسمان بافتن چیزی را کلاً رد کرد و به این بهانه که رئیس جدید اداره ورزش و جوانان ـ که اتفاقاً از انگشتشمار قهرمانان ملی لاهیجان است ـ چون از حلقه نزدیکان نماینده است و از طریق همین رابطه به این سمت گماشته شده، منکر او شد."
شهروند: مهدی لطیفی! اینها که گفتی اگر سوابق ورزشی محسوب میشود، پس شهر لاهیجان مدعی و باسابقه زیاد دارد، آنقدر که نمیتوانی بشماری. مرد حسابی! حرف بیخود را تو میزنی. این آدم اگر جایگاه دارد، برود مشکل فوتبال شهر را حل کند. شماها از آندسته آدمهایی هستید که به هم نان قرض میدهید و از کاه، کوه میسازید. آقا! توو این شهر قهرمان جهانش هم رتبهای ندارد، چه برسد فوتبالیست درجه چند باشگاه شهرداری. بروید خدا روزیتان را جای دیگر حواله کند.
آقای بهظاهر ورزشکار! تو چطور ورزشکاری هستی که پیمان رو نمیشناسی؟ یا از طرف کسی اجیر شدی، یا اینکه فقط توو کوچهتون ورزش کردی!؟ بهتره یه سرچ توی گوگل یا همین لاهیگ بکنی تا بفهمی پیمان چهکاره هست؟ اون یک پدیده است که طرحهاش اگر توی لاهیجان و گیلان پیاده میشد، تو و امثال تو سرتون توو کارتون بود و جرأت نمیکردین در موردش اینطور صحبت کنین. دوستمون که بعضی از سوابق پیمان رو گفت، اما برای اطلاع خودت و دوستانت کافیه روزهای فرد هفته ساعت 8:30 سری به سالن مهر 2 بزنی و ببینی که چطور بیست ـ سی تا جوون علاقهمند محلو جمع کرده و فقط بهخاطر عشقش به محل و ورزش، داره بهشون تمرین فوتسال میده، برای حضور در لیگ دسته 1 گیلان، حتی بدون یک ریال کمک از کسی یا حمایت کسی. چهبسا سنگهایی که پیش پاش انداختن، ولی موفق نشدن. یا میتونی بری آموزش بدمینتونش رو به دانشآموزها در سالن علیدوست ببینی. باز هم بهت بگم مشاور کدوم فدراسیونها هستش؟ در مورد مسائل بناهای تاریخی هم باید بگم که حداقل اطلاعاتش از تو بیشتره و با میراث هم همکاری نزدیکی داره که تو این چیزا حالیت نمیشه. دفعه بعد اولش تحقیق بکن، بعد کامنت بذار. ضمناً پیشنهاد میکنم از طرحها و مقالههاش استفاده کن و اراجیف نباف.
پیمان عیسیزاده از جوانان دلسوز ورزش و تاریخ و فرهنگ لاهیجان است و شأنش ورای این کامنتهای تخریبی و بیمحتوایی است که اخیراً در سایت لاهیگ توسط فرد یا افرادی(!) باب شده است.
دوست: آقا شنیدی میگن [...] رو خمپاره نکنید؟ شده کار شما! بگم مشاور کدوم فدراسیونهاست؟ این بنده خدا رو توو اداره ورزش راش نمیدن، تو میگی فدراسیون؟ اگر طرحهاش اجرا میشد، چی میشد؟ الله اکبر! چه نابغهای را به ما معرفی کردی، اینقدر توانمند، ولی حیف که مسئولین آنقدر دانش نداشتند تا طرحهایش را درک کنند. ایشان فوتسالیست هست یا فوتبالیست یا بدمینتون یا نویسنده یا اینکه تاریخدان؟ کدام آقا؟ به خدا همین کارهای پست و بیارزش را کردید که لاهیجان در اکثر ابعاد اجتماعی و فرهنگی عقب هست. هنوز در شهر خود نخبه نشده، ادعای کشوری دارید.
نیما بهزادی: در خطاب به آقای ورزشکار باید بگم که:
1. اصلاً معلوم هست از کدوم روستا پا شدی اومدی که آقا پیمانو نمیشناسی؟
2. وقتی جنابعالی به سیب زمینی میگفتی دیب دمینی، آقا پیمان عزیز داشت توی زمین فوتبال بازی میکرد.
3. آقای به اصطلاح شهروند تا حالا شده 1000 تومان واسه ورزش شهرت بیانتظار و بیتوقع خرج کنی؟
4. باید بگم بهتون، قابل توجه همه؛ بنده به شخصه با مدرک و سند اعلام میکنم که این آقا میلیونها تومان صرف ورزش لاهیجان کردهاند.
5. برای اثبات حرفام میتونین روزهای فرد ساعت 20:30 سالن مهر 2 بیای و به چشم ببینی.
در آخر باید بگم که وظیفه دزدانی، بله درست خواندی دزدانی مثل آقای شهروند و آقای ورزشکار باید بگم که چشم دیدن یک انسان سالم رو نداری که اینقد جوش میزنین. حتماً باید همه مثل شما دزدی کنن تا لقب خوب بودنو بهش بدید؟!
گالیله! اینقدر به فرضات نناز... دیگر زمین گرد نیست، از بس آدمها برای هم چاه کندند...
سگها با یه دست نوازش تا آخر عمر وفادارِ آدم میمونن، ولی بعضی آدمها دنیایی محبت بهشون میکنی، آخرشم دستت رو گاز میگیرن...
حسینی: لاهیجان با داشتن آدمهایی با طرز تفکر تو عقب افتاده آقای "دوست"! شخصیت آقای عیسیزاده خیلی فراتر از اینه که با چهار تا کامنت گذار که معلوم نیست اجیر شده کی هستین، خدشهدار بشه. لیاقت ما همینه: "خلایق هرچه لایق."
در پاسخ به اظهار نظرهای متفاوت دوستان در مورد آقای عیسیزاده باید عرض کنم که واقعاً باید به حال جامعه امروز تأسف خورد که بهجای نقد یا تشویق یک طرح، نویسنده را سیبل قرار میدهند!!! دوستان! بیاییم در مورد طرح جالبی که آقای عیسیزاده دادند، بحث کنید. طرح بسیار جالبی است که با انجام آن حداقل روز جمعه وقت جوانان و بسیاری دیگر از علاقهمندان ورزش به بطالت نمیگذرد. با شناختی که از آقای میراعلم دارم و همچنین رابطه نزدیک ایشان با آقای عیسیزاده، امیدوارم این طرح پیاده شود. در نوشتن کامنت هم کمی دقت کنید و در مورد افراد پیش داوری نکنید.
طرح پیشنهادی آقای عیسیزاده بسیار جالب است و به یاد مسابقات کشتی سالیان قبل افتادم که معمولاً هر هفته یک مسابقه دوستانه و یا سراسری در سالن تختی لاهیجان برگزار میشد باحضور انبوه علاقهمندان و یا مسابقات فوتبال تیم صنعت چای... واقعاً چه شد؟ چرا دیگر آن ذوق و شوق وجود ندارد؟ امیدوارم طرح با حمایت دوستان عملی بشود. لاهیجان واقعاً پتانسیل بالایی در ورزش دارد. بیایید از طرحهای خوب حمایت کنیم، نقد کنیم، اما تخریب هرگز.
شریفی: همین قدر نابغه هست تا چهار خط بتونه بنویسه با نام. مثل تو نیست که همه جا بدون نام زیر هر مطلبی کامنت میذاری و با شخصیت افراد بازی میکنی کوتوله!!!
به نظرم با عملیاتی شدن این طرح میتوان استعدادیابی خوبی کرد، چون با برگزاری جدی طرح مطمئناً علاقهمند به هر رشتهای به دنبال ورزش مورد علاقه خود میرود. شاید از نزدیک دیدن یک رشته ورزشی با دیدن آن رشته از تلویزیون تفاوت زیادی داشته باشد. فکر میکنم جذابیت دیدن مسابقاتی که کمتر امکان برگزاری آن "بهدلیل کمکاری هیأتهای ورزشی" هستش، شور و اشتیاق علاقهمندان رو صد چندان میکند.
یک دوست: با خواندن مجموعه نوشتههای آقای عیسیزاده (ورزشی و ...) اولین و بارزترین نتیجه، عشق مفرط ایشان به لاهیجان است. شاید این علاقه به این اندازه در کمتر لاهیجانیای دیده شود، اما و اما! نکتهای خطاب به دوست عزیز آقای عیسیزاده! شما جهان را در لاهیجان خلاصه کردهاید. انگار جزیرهای است بیربط به ماورای خود. همین پیشنهاد که با همه سادگی به رؤیا شبیه است و مانند بیشمار طرحهای معدوم و فراموش شده دیگر ناممکن است؛ متأسفانه باید شما را به این نتیجه غمبار برساند که ما در هزارتوی مدیریتهای غلط و نابهجا و قوانین متضاد نفس میکشیم... فرض که مدیر ورزشی لاهیجان یا استان یا کشور، خود شما باشید! فکر میکنید اختیار عمل شما تا کجاست؟ سرمربی سفارشی، رئیس فدراسیون سفارشی، بازیکن ملی سفارشی و الی آخر! قصدم انتشار نومیدی نیست. اما آنقدر اوضاع قمر در عقرب و نابههنجار است که همین طرح ساده و خوب به ناممکن تبدیل شده است. مدیر ورزشی شهر برای تحقق همین طرح یا باید با کفش آهنی آنقدر بدود و دست بهسر شود و تحقیر شود و آخرش هم با چند "نه" روبهرو شود، یا اینکه مثل عافیتطلبان و چسبیده به میزها (که فراواناند)، طرح شما را ابتدا به کشو و بعد به زبالهدان تاریخ(!) حواله دهد. شاید بپرسید چاره چیست؟! ای کاش میشد جواب این سئوال را از محمد بنا پرسید! یا احسان حدادی و دیگرانی که شما بسیار بهتر از من میشناسید.
روزبه صفابخش قاسمی لاهیجی: با سلام خدمت تمام دوستان و همشهریان عزیزم. نام آقای عیسیزاده را شنیده بودم و همینطور وصفشان را، اما روزی که از جلو، رفتار و عشق درون چشمانش را نسبت به ورزش و جوان سالم دیدم، به شنیدههایم ایمان آورده و برایشان احترام قائلم. خطاب به دوستان مخالف! مخالفت اصل سازندگی است و شما حق اظهار نظر دارید، اما سعی کنید با اسم خودتون و با حفظ احترام ورود کنید. اما خدمت دوستان آقا پیمان عزیز من! عصبانی نشید، چون خود آقای عیسیزاده هم به نقد علاقه دارند و از آشوب بین همشهریانشان ناراحت میشود. این طرح جالب و قابل دسترسی است و فقط نیاز به یک گردهمایی دارد و یک شروع... با تشکر.