این روزها خبر تغییر نابههنگام استاندار گیلان درحالی در فضای سیاسی استان پیچیده است كه بازتابهای مختلفی را به همراه داشته است؛ بهطوری كه برخی شخصیتها، بهویژه نمایندگان گیلان نسبت به آن موضعگیری رسمی داشتهاند و این موضعگیریها در مطبوعات و رسانههای استان نیز منعكس شده است.
خبر تغییر استاندار گیلان، خبر تازهای نیست و بر اساس این قانون نانوشته كه در بین جریانهای سیاسی همواره رایج است، از آغاز روی كار آمدن هر استانداری در گیلان توسط برخی افراد مخالف، بحث رفتن او نیز آغاز میشود و در مورد قهرمانی هم همان اتفاق افتاد كه بر سر علی عبداللهی ـ استاندار قبلی در دولت نهم ـ آمد! البته این شیوه مختص استانداران دوران اصولگرایی نیست كه در گذشته نیز شاهد این فضاسازیهای تبلیغاتی، بهویژه در دوران اصلاحطلبان نیز بودهایم و این برمیگردد به نگرشهای خاص برخی تازه به دوران رسیدههای عرصه سیاست كه تابع قدرت مطلق در این استان هستند و به همین بهانه گاهی قیصریهای را برای دستمال به آتش میكشند!
اینان از همان طایفهای هستند كه بدون درنظر گرفتن چشمانداز توسعه استان با انگیزههای شخصی، باندی و گروهی به دنبال تضعیف مدیریتهای عالی هستند كه از همین منظر تیشه به ریشه توسعه و شكوفایی گیلان میزنند و درست این همان بهانه و دلیلی است برای عقبافتادگی این استان و صد البته باید گفت كه همینها باز به دنبال گره عدم توسعه گیلان میگردند؛ غافل از اینكه خود، یكی از عوامل این عقبماندگی به دلیل حاكم كردن ساختارهای ضعیف مدیریتی در گیلان میباشند، زیرا با هر تغییر در سطوح عالی استان، شاهد تغییرات در زیرمجموعههای وابسته به آن بودهایم كه این روند ضربه مهلكی به ساختار نظام اداری و برنامهریزی گیلان تاكنون زده است.
اینك باید دید كه تغییر استاندار گیلان كه كمتر از سه سال عمر مدیریتی آن در این استان طی شده است، با چه انگیزهای میباشد. آیا تغییرات به دلیل انتقاد از نوع عملكرد و اهداف و برنامههاست، یا به دلیل برخوردهای سلیقهای و شخصی است؟
به هر تقدیر، تغییر استاندار گیلان در شرایط فعلی نه تنها نمیتواند كمكی به ساختار توسعه و برنامهریزی استان داشته باشد، بلكه خود عاملی برای بروز نگرانیهای مختلفی در این زمینه خواهد بود.
تغییر مدیریت عالی استان گیلان در شرایط فعلی كه بسیاری طرحهای توسعه و رفع مشكلات استان گیلان درحال اجراست و به واسطه تجربه مدیریتی و سوابق شناخت استاندار فعلی از موقعیتها و چالشهای استان این تحولات به نیمه رسیده است، آمدن هر فرد جدیدی میتواند این روند رفع مشكلات را كند كند، زیرا تا شناخت كافی فرد جدید، زمان بسیاری باید تلف شود و اگر استاندار جدید مورد نظر با گیلان آشنا نباشد، دچار مشكلات دیگر خواهد شد و یكی از آنها، پناه بردن به مشاوران و مدیرانی است كه قادر نخواهند بود او را خوب هدایت كنند!
به هر تقدیر، تغییر مدیران از حقوق دولت است، اما چه بهتر اگر قرار است جایگزینی برای این تغییرات استفاده شود، آن قویتر از مدیر فعلی باشد، نه آنكه این استان، آزمایشگاه تجربهاندوزی برای مدیریتها شود و تجربهای كه پیش از این نیز داشتهایم!