"بام سبز" لاهیجان، از دیر تا به امروز، از فراز تا فرود بر منظر شهر خودنمایی میکند، گاه بکر و بیپیرایه تاریخ طبیعت این شهر را به رخ میکشد و گاه دستآموز بشر امروز شده، چهره دیگر از خود به نمایش می نهد. خواسته یا ناخواسته این نقطه از شهر در کانون توجه گردشگران بسیاری قرار داشته و دارد. چنانکه در ایام اوج سفر، چون نوروز با گردشگران داخلی و گاه خارجی مواجه بوده و در سایر روزهای سال نیز گردشگران منطقهای را پذیرا میباشد.
این ویژگی ممتاز "بام سبز" لاهیجان اگرچه از گذشته تاکنون در پیوند با کوه و جنگل و استخر و امروز تلهکابین گره خورده است، اما روایتپرداز خاطرات لاهیجان در ذهن بسیاری از گردشگران، خوی مهماننوازی لاهیجها و مردم خوشمشرب آن بوده است. این میراث ستودنی شهروند لاهیجی بیتردید توانسته در خلاء سرمایهگذاریهای کلان بخش گردشگری، سهم بهسزایی را در جذب گردشگر ایفا نموده و البته پیشزمینه و جهتدهی سرمایهگذاری را در لاهیجان باعث شود.
در بررسی عوامل انگیزشی و میل سفر به یک نقطه گردشگری، علاوه بر آنکه بسترسازی زیرساختی در بخش سختافزاری توسعه گردشگری میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد، توجه به روابط منطقی جامعه میهمان و جامعه میزبان و وظایف هریک در مقابل دیگری نقش تعیینکنندهای در جذب گردشگر ایفا مینماید.
اگر از "امنیت" به عنوان یک مقوله محوری بتوان در گردشگری جایگاه خاصی قائل شد، تأمین امنیت گردشگران از سوی "جامعه میزبان" و فراهم ساختن آرامش و آسایش خاطر آنان میتواند وجهی از وجوه امنیت تلقی گردد. در این بخش بیآنکه نقشی برای دستگاههای امنیتی و نظامی متصور باشد، بیشترین مسئولیت متوجه شهروند میزبان بوده و در این میان، علاوه بر حضور گردشگران، مدت ماندگاری آنان افزایش خواهد یافت.
آنچه موضوع گردشگری و توانمندسازی اقتصادی از بستر این صنعت را در لاهیجان، بهویژه در "بام سبز" قدری با نگرانی مواجه ساخته، کمرنگ شدن نقش برخی شهروندان لاهیجی در ایجاد امنیت روانی گردشگری در این شهر و عدم آسیبشناسی جدی از سوی مسئولان امر در اینخصوص میباشد.
توجه به مواجهه بسیار نگرانکننده و بعضاً توأم با برخوردهای فیزیکی و دعواهای گروهی برخی افراد و دستفروشان مستقر در "بام سبز" با گردشگران و مسافران در چند سال اخیر، این مسأله را نهیب میزند که لاهیجان در پذیرش گردشگر دچار مشکل جدی شده یا خواهد شد. این تبلیغ سوء میتواند علیرغم همه سرمایهگذاریهای پیش رو، ضمن توجیهناپذیر ساختن سرمایهگذاری در این بخش، توسعه گردشگری را دچار چالش جدی نموده و درآمدهای اقتصادی آنان را به مخاطره اندازد.
بررسی این موضوع در برخی شهرهای توریستی استان گیلان که این آفت پیش از این دامنگیر آنان شده، نشان از فاجعهای بزرگ میدهد. این شهرها مدتهاست صرفاً به عنوان یک نقطه عبوری و با حداقل تماس با شهروندان مورد نظر گردشگران قرار گرفته است؛ چنانکه امروز کمترین نقش از توریستی بودن این شهرها در اذهان گردشگران باقی مانده است. این تجربه تلخ میتواند درسی باشد برای کسانی که ناآگاهانه بر آناند با رفتاری نسنجیده و خارج از عرف "میزبانی"، تصویری غلط در ذهن گردشگران حک نمایند.
پرداختن به این موضوع از آن جهت از اهمیت برخوردار میشود که بسیاری از صاحبنظران و اهل قلم، توسعه گردشگری را بیشتر از منظر تأمین زیرساختها و ارتقاء سطح سرمایهگذاری در این صنعت جستوجو مینمایند؛ این درحالی است که ملحوظ داشتن ابعاد مختلف روند توسعه، اعم از اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... در تلفیق با سایر موضوعات، تلقی کاملتری از توسعه گردشگری را در لاهیجان
شکل میدهد.