كدخبر: ۲۶۳۱
تاريخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۳
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
افتخار ابدی و مایه سربلندی مملکت
دکتر بهمن مشفقی
هر سال که روز سی‌ویکم فروردین ماه فرا می‌رسد، بوته‌های سرسبز چای که تازه رشدشان را آغاز می‌کنند، بیشتر از روزهای دیگر قطرات شبنم بهاری را در خود نگه می‌دارند. اگر در این روز با دقت به این برگ‌ها نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که قطرات شبنم از روی برگ‌های چای به صورت قطرات اشک لحظه به لحظه فرو می‌ریزند و این وضع در روز سی‌ویکم فروردین ماه از نظر شدت و طول مدت از سایر روزهای سال طولانی‌تر است.
هنگامی که فروغ خورشید بهاری به بوته‌های چای می‌تابد، گویی در این روز تابش آن‌طوری است که برخلاف روزهای دیگر که خیلی زود به عمر آن قطرات پایان می‌دهد، با نوازش خاصی به آن‌ها می‌تابد تا هرچه که دل‌شان می‌خواهد، اشک‌شان را سرازیر نمایند. گویی فروغ خورشید روز سی‌ویکم فروردین ماه هم می‌داند که در چنین روزی این بوته‌های نازنین چای حق دارند این‌چنین اشک بریزند، زیرا شصت و چهار سال پیش در چنین روزی "محمد میرزا" معروف به "کاشف السلطنه" ـ بنیان‌گذار و پدر چای ایران ـ درحالی که عاشقانه از آخرین سفر پربارش از هندوستان به میهن باز می‌گشت، در جاده بوشهر و شیراز در "کتل ملو" با اتومبیل به ته دره‌ای سقوط می‌کند و جان به جان‌آفرین تسلیم می‌نماید.
انسان وقتی تلگرامی را که شادروان کاشف السلطنه به محض ورود به میهن، یعنی سه روز قبل از فوتش در تاریخ بیست و هشت فروردین ماه سال 1308 به مقام ریاست فلاحت مملکتی وقت می‌زند را مطالعه می‌کند، عشق کم‌نظیر او به این آب و خاک و مردمش و آرزوی بی‌نیاز کردن مملکت از محصول خارجی و شتاب و وسواس عجیب او در به ثمر رساندن نقشه‌هایش در این زمینه را با تمام وجود خویش احساس می‌کند و در برابر عظمت روح بزرگش سر تعظیم و تکریم فرود می‌آورد.
آری! او مأموریت به هندوستان را باری به هر جهت انجام نداده بود. او فقط به هندوستان سفر نکرده بود که لقب جنرال قنسول ایران در هندوستان را برای خود حفظ نماید. او برای تحقق بخشیدن به ایده بزرگی که در یکی از یادداشت‌هایش از آن این‌چنین یاد می‌کند، به این سفر رفته بود: "... می‌روم دنبال چای... انشاءالله کسان دیگری هم در فکر رفع احتیاج سایر کالاها باشند"، و اضافه می‌کند: "علی‌التحقیق مبلغ ده کرور تومان برای خرید چای هر ساله از ایران خارج می‌شود. اگر همین مبلغ در مملکت بماند، شاید جلوگیری از پریشانی و فقر و فاقه مملکت بکند." چه روح حساسی! چه قلب پرعاطفه‌ای که نگران پریشانی و فقر ملت بود.
این‌چنین ایده و افکار والا تنها در شخصیت‌های بی‌نظیر و احترام‌برانگیزی چون شادروان کاشف السطلنه پیدا می‌شود که در تمام طول عمرشان برای سربلندی ملت و مملکت‌شان از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند و به همه خطرها هم تن درمی‌دهند تا جایی که می‌بینیم جان‌شان را هم در راه هدفی که دنبال می‌کنند می‌گذارند!
طلای سبزی که شادروان کاشف السطلنه با خود به این مملکت آورد و آن را محصول بومی و دائمی منطقه ساخت، فقط به خاطر این بود که روزی این مملکت را نه تنها از نیاز به وارد کردن چای خارجی بی‌نیاز سازد، بلکه آن را به میزانی برساند که به مانند یک ثروت بی‌پایان به خارج هم صادر نماید. متأسفانه تاکنون هیچ‌یک از دولت‌ها نتوانسته‌اند آرزوی او را جامه عمل بپوشانند، زیرا بعد از شادروان کاشف السطلنه هیچ‌کس حتی یک روز هم راهش را آن‌طور که او آرزو داشت، ادامه نداد و مسلماً تا روزی که این بی‌توجهی‌ها به این طلای سبز ادامه داشته باشد، نخواهیم توانست از واردات چای بی‌نیاز شویم، چه رسد به این‌که به صادر کردن آن مبادرت ورزیم که یکی از آرزوهایش بود!
آری! شادروان کاشف السطلنه ـ پدر چای ایران ـ یک انسان متعهد و مسئول به تمام معنا بود. او عاشق صادق این آب و خاک بود. آرزویش بی‌نیاز کردن کشور از محصولات خارجی بود. چه می‌دانست در سایه بی‌نیازی به محصولات خارجی و خودکفایی است که می‌توان به استقلال واقعی دست یافت و مملکت را به راه ترقی و توسعه سوق داد.
بیاییم به پاس خدمات بی‌نظیری که این مرد بزرگ و این انسان والا به میهن ما و مردم میهن ما نموده است و در تاریخ کشور ما از او به عنوان افتخار ابدی و سربلندی مملکت نام برده شده است، همه ساله روز سی‌ویکم فروردین ماه را گرامی بداریم و با برپایی مراسمی، ولو ساده روحش را شاد و گوشه‌ای از دین خود را به این انسان والا و شرافتمند ادا نماییم.
 
• هفته‌نامه کادح، آبان 1372
vahomanmd.blogfa.com
نظرات بینندگان:
محمدرضا ثابتی: جناب آقای دكتر مشفقی! واقعاً مرحبا، درود و سلام خدا بر شما. اصلاً من هم این دغدغه خاطر را داشته و برای این كار نظری هم دارم. اگر تمایل داشتید مراتب را جهت استحضار حضرتعالی عرض نمایم. وظیفه ما حراست از میراث گرانبهای گذشتگان، همچنین حفظ آن برای نسل جوان همیشه سرافراز در آینده است. باید شكر نعمت‌های الهی را به‌جا آورد و از همت و تلاش و كار نسل‌های قبل برای آینده بهتر الگو گرفت. روح و روان مرحوم كاشف السلطنه (این بزرگ مرد آینده‌نگر) شاد باد! وظیفه خطیر شناساندن شخصیت‌های مؤثر لاهیجان بر دوش خیلی‌ها سنگینی می‌كند. كسانی كه می‌دانند و زكات دانستن خود را نمی‌دهند، شناساندن شخصیت‌هایی چون دكتر مجتهدی گیلانی (بنیانگذار دانشگاه صنعتی شریف، استاد ریاضی و مدیر دبیرستان البرز)، دكتر هوشنگ منتصری (ریاضی‌دان، رئیس سابق دانشگاه تبریز و استاندار سابق كرمان)، دكتر رضا رادمنش (استاد فیزیك دانشگاه لایپزیك)، بهرام ناصر شریف (رئیس كالج مهندسی دانشگاه رود آیلند)، علی لاهیجی (مورخ)، هومن یوسفدهی (ادیب و مورخ)، میرزا حسن لاهیجی، محمدباقر لاهیجی، مرحوم كاشف السلطنه (بنیانگذار صنعت چای ایران)، محمدعلی بگلری (بنیانگذار صنعت كلوچه ایران)، دكتر محمدرضا حكیم‌زاده لاهیجی (بنیانگذار آسایشگاه كهریزك تهران)، حزین لاهیجی (شاعر بزرگ سبك هندی)، شیخ عبدا... لاهیجی (مجتهد ساكن نجف و حامی مشروطیت)، آیت‌ا... دكتر محمدباقر محقق لاهیجی (مبلغ و سفیر آیت‌ا... بروجردی در اروپا و مؤسس مركز اسلامی هامبورگ و نخستین امام جمعه این شهر)، آیت‌ا... زین‌العابدین قربانی (پژوهشگر علوم دینی، نماینده امام و امام جمعه سابق لاهیجان و نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه فعلی رشت)، آیت‌ا... محمدعلی فیض لاهیجی (رئیس سابق دیوان عدالت اداری در ایران)، یوحنا دیلمی (حواری حضرت عیسی)، عضدالاسلام لاهیجی (مدیر روزنامه سروش منتشره در تهران در دوره مشروطه)، احمد میراحسان (منتقد هنر و ادبیات)، رامین ناصرنصیر (بازیگر)، آزاده صمدی (بازیگر)، رامین پرچمی (بازیگر)، احمد قوام (مالك رودبنه كه بیش از بیست سال در لاهیجان اقامت داشت)، دكتر ابراهیم حشمت الاطباء (فرماندار لاهیجان در جمهوری شوروی گیلان، پزشك و از سران نهضت همیشه پرافتخار جنگل)، میرزا رحیم خان مستوفی محصصی (رئیس دایره حكومتی لاهیجان ـ فرمانداری امروزی ـ كه اولین شناسنامه‌های لاهیجان با امضاء ایشان به ثبت رسید)، خانم قدرت‌السطنه فیض صفاری (رئیس شورای شهر در دوران قبل از انقلاب و نماینده بانوان)، سرتیپ محمدعلی صفاری (بنیانگذار نیروی دریایی ارتش در دوران قبل از انقلاب)، ثریا محصصی مستوفی (اولین مدیر زن در سازمان شیر و خورشید یا هلال احمر امروزی)، عبدالكریم لاهیجی (حقوقدان برجسته بین‌المللی)، شهید شیخ ابوالحسن كریمی (اولین فرماندار لاهیجان در زمان انقلاب اسلامی)، علی شكوری (آهنگساز مقیم سوئد)، فیاض لاهیجی، شیخ زاهد گیلانی و سایر علما، مراجع، دانشمندان، دعات و شخصیت‌های معروف كشوری، لشكری، ادبی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی كه جناب آقای دكتر بهمن مشفقی عزیز و همگی ما باید درخصوص شناخت شخصیتی و اهداف آن‌ها تلاش نموده و در جهت معرفی آنان به سایر همشهریان و ایرانیان عزیز بكوشیم. شما مرحمت نموده درخصوص صنعت چای و شخصیت مرحوم كاشف السلطنه تحقیق زیبایی ارائه نموده‌اید. حال با به یادگار گذاشتن این مرقومه توسط حقیر، امیدوارم محققین عزیز درخصوص بررسی ابعاد شخصیتی اساتید ذكرشده تلاش نمایند. جهت مزید اطلاع، مستحضر می‌دارد که تمامی اسامی از اینترنت گرفته شده است. اگر قصوری در عنوان، نام یا پست نامبردگان ایجاد شده است، خوانندگان و دانشمندان عزیز به علو طبع خود مرا عفو نمایند.
خیلی جالبه... کریمی رو هم جزء مفاخر آورده... چه معجونی درست کرده!!! قربانی/ منتصری/ مجتهدی/ رادمنش/ کریمی/ ناصرنصیر/ لاهیجی... لاهیجی بدونه، خودشو دار میزنه!!! این سوررئالیسم همشهری‌هامون منو کشته!
محمدرضا ثابتی: دوست عزیزی که در هامش متن بنده قلمی زده‌اید. ضمن تشکر از این‌که زمانی را صرف و درخصوص خواندن آن اقدام نمودید. جهت مزید اطلاع شما مستحضر می‌دارم، من در نوشته شما آشفتگی می‌بینم... تمام موارد موصوف واقعی بوده، مگر شما خلاف آن را ثابت نمایید. هضم سوررئالیسم (فرا واقع‌نگری) که مدنظر شماست، برای بنده کمی مشکل است. در نوع دید خود به شخصیت‌های ماندگار لاهیجان تجدیدنظر نمایید. همواره عملکرد افراد مهم است، حتی با هرگونه علایق و سلیقه‌ای. مهم رضایت‌مندی مردم و خداوند مهربان است. عده‌ای هم شاید که نه حتماً در هر مقطعی، معدودی ناراضی هستند. اگر هدف خدمت باشد، همه چیز درست خواهد شد، چون ما که نمی‌توانیم با نیرنگ خود و محیط پیرامون خودمان را فریب دهیم. در تکمیل موارد مزبور جهت حسن ختام شعری را به یادگار می‌نویسم: گیرم که خلق را به فریبت فریفتیم/ با دست انتقام طبیعت چه می‌کنیم.
جناب آقاي ثابتي! چرا نام آيت‌الله كوشالي و مهدوي يادتان رفته است؟ كريمي و قرباني يادت بود، ولي برادران كوشالي فراموش شده بود، يا بر اساس مصلحت و موقعيت يادي از آنان نكرده‌ايد! خدمتي كه نامبردگان براي مردم منطقه انجام داده‌اند، از بعضي از افرادي كه نام برده‌ايد انجام نداده‌اند؛ ضمن اين‌كه اكثريت افرادي كه نام برده‌ايد، قابل احترام هستند.
محمدرضا ثابتی: بله حق با شماست! بنده با رجاء واثق عرض می‌کنم که اسامی تمام بزگان لاهیجان در متن فوق قید نشده است. از این‌که در عنوان نام شخصیت‌های مورد علاقه برخی دوستان قصوری گردید، مرا مورد عفو خود قرار دهند.
مصطفی: از آقای ثابتی تعجب می‌کنم که به خاطر فراموش کردن نام برادران کوشالی عذرخواهی می‌کنند. جا داشت به آن عزیزی که اعتراض کرد می‌فرمودند: کسانی که فریب رجوی خائن را خوردند و امام را تنها گذاشتند، چطور می‌توانند جزء مفاخر شهر باشند؟ البته جایگاه پدر ایشان و آیت‌الله مهدوی محفوظ است، لیکن در هیچ کجای عالم، خائنینی که سردمداران‌شان در طول عمر ننگین‌شان از هیچ تلاشی برای خیانت به ملت دریغ نکرده‌اند تجلیل نمی‌کنند.
محمدرضا ثابتی: خداوندا از اسرار درون ما تو آگاهی، ما را ببخش و بیامرز و همه ما را به راه راست که مورد نظر بندگان صالح و صالحه‌ات بود، هدایت فرما. لحظه‌ای ما را به یاد خود وا مگذار و بر ما به‌خاطر داشتن هرگونه علایق و سلیقه‌ای خرده مگیر و مورد عنایت خاصه خود قرار بده و راه خدمت به بندگانت را در هر شرایطی برای ما هموار بفرما و هرگاه غرور وجود ما را فرا گرفت، خودپرستی و مردم‌آزاری در ما شکل گرفت، ما را بمیران و به‌حق مقربین درگاهت عاقبت ما را ختم به خیر و ختم به شهادت بفرما و ما را پاک در جوارت محشور گردان. آمین یا رب العالمین.
امیری: فکر می‌کنم مرحوم کاشف السلطنه اهل تربت حیدریه بود و به‌خاطر زمین‌های مناسب کشت چای در لاهیجان، این شهر زیبا را انتخاب نمود.
لاهیجی مقیم رشت: دکتر مشفقی از مقاله زیباتون ممنون. هم از این مقاله‌تون لذت بردم، هم اون جوابیه‌ای که به رضا صالح نوشتید. درود بر شما!
رضا: از مقاله آقای دکتر مشفقی تشکر می‌کنم و منتظر متن‌های بعدی هستم.
احسان: البته مرحوم کاشف السلطنه متولد تربت حیدریه و یک شاهزاده قاجار بود؛ همین‌طور قوام السلطنه، ولی برای این شهر کارهای ماندگاری انجام دادند. منتهی دکتر مشفقی عزیز! شما در مورد کاشف و گرامیداشت یاد او با قلم‌تان سخن کردید. خاطرنشان می‌سازم که کارخانه کشاورزی در پای شیطان کوه که توسط همین فرد خبیر بنیان گذاشته شد و نماد صنعت چای ایران و یکی از قدیمی‌ترین کارخانه‌های چای در جهان به‌شمار می‌آمد، به‌وسیله اهالی لاهیجان (حالا ممکن است بگویید آقای سعدی نیکرو و پرویز شعبانی یا آقای اکرامی که تمام مردم لاهیجان نیستند)، به تلی از خاک مبدل گشت. من ضمن امیدواری به این‌که شما و دیگر محققان مثل آقای امیری درخصوص بنای این کارخانه و ارائه عکس‌هایی از آن در گذر زمان متأسفانه ندیدم کسی از اهالی لاهیجان در این‌خصوص حتی ابراز تأسفی بکند.
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"