پس از پیروزی حجت الاسلام سيد ابراهيم رئيسی در انتخابات سيزدهمين دوره رياست جمهوري، بحثها و گمانه زنیها درخصوص کابینه احتمالی وي شدت پیدا کرده است و در این راستا شاهد انتشار لیستهایی درخصوص مناصب اجرایی در استان گیلان بودیم. طبق معمول آش به حدی شور شد که داد همه را درآورد؛ درست مثل حکمهای مسئولان ستادهای انتخاباتی! لازم میدانم نکاتی را در این خصوص خدمت همه آنهایی که با دغدغه اصلاح و یا انگیزههایی دیگر، این لیستها را منتشر کردهاند متذکر شوم:
1- دولت تا کمتر از یک ماه دیگر تحویل آقای رئیسی میشود و این تغییرات تا به گیلان برسد، احتمالاً تا شش ماه به طول خواهد کشید و میبایست دستگاههای اجرایی با همین مدیران فعلی به کار خود ادامه دهند.
2- اولین تبعات انتشار چنین لیستهایی، ایجاد بی انگیزگی و دست از کار شستن مدیران فعلی خواهد بود. این درحالی است که دولت روحانی عملاً در دو سال آخر، استراتژی زمین سوخته را درپیش گرفته و با ایجاد سونامی بحرانها فقط به دنبال پروژه احیای برجام بود (از بحران برق گرفته تا بحران مرغ و گوشت و نان و اعتصابات کارگری و تعطیلی مراکز نفتی و ...).
3- رسانههای جریان رقیب رئیسی، راهبردشان در پسا انتخابات به ایجاد انتظارات حداکثری تغییر کرده است و با مهندسی افکار عمومی، این انتظار عمومی را ایجاد کردهاند که تغییراتی اساسی در اوضاع مردم در زمان کوتاه، با آمدن آقای رئیسی اتفاق خواهد افتاد! این درحالی است که روحانی درحالی دولت را تحویل میدهد که میلیاردها تومان قرض به بخشهای عمومی و خصوصی، خزانه خالی، انبارهای خالی و کسری بودجه و آسیبهای جدی به زیرساختهای تولید ملی محصول دولت تدبیر و امید بوده است.
4- کمترین انتظاری که از ستادها و یا طرفداران کمپین ایران قوی میرود این است که بهجای اینکه فضای فرار برای مدیران فعلی ایجاد کنند(!) از ایشان مطالبه کارهای زمین مانده و بحرانهای احتمالی پیش رو را کنند. همچنین انتظاری که از مدیران فعلی میرود این است که کار را با آرامش به دولت بعد منتقل کنند تا کمترین هزینه را نظام و مردم متقبل شوند؛ ولی این لیستها در تقابل با این فرآیند گام برمیدارند.
5- برخی لیستها بعضاً دارای اسامی است که مرغ پخته را به خنده میاندازد! از بازنشستگان تا اشرار یقه سفید! شرور، شرور است! اصولگرا و اصلاح طلب نمیشناسد! یارو آدم فاسدی است (مالی، اخلاقی و مدیریتی) و در همین دولت فعلی هم اجازه تصدی امور کوچک را بهواسطه سوابق مشعشعش پیدا نکرده! و نتوانسته از سد دستگاههای نظارتی بگذرد! ولی در این لیستها جایگاه رفیعی برایش درنظر گرفته شده!؟ مگر رئیسی آمده تا مفسدان در جایگاههای حساس قرار بگیرند؟! (بهخاطر این بند از تمام متشخصین و متدینین و انقلابیهای این لیست ها پوزش میطلبم.)
6- متصورم برخی از این لیستها توسط جریان نفوذ برای تشخص بخشی به افراد مد نظر و همچنین لوث کردن جریان مدیریتی و ایجاد شائبه سونامی سهم خواهی ساخته شده است.
7- از مضرات دیگر این لیست سازیها این است که این تصور ایجاد شده که برخی رانت خواران پشت درهای بسته نشستهاند و برای عملکردهای مافیایی خود طرح ریزی میکنند! یقه سفیدهای تکنوکراتی که با انبوهی از محاسن و جای مهر و یقه تا بیخ بسته(!) به دنبال بهره برداری مجدد از سیستم اداری برای منافع فردی و گروهی خود هستند! و عملاً شعار مبارزه با فساد رئیسی را به حاشیه خواهند برد! اما یادمان نرود که در کوران رقابتهای انتخاباتی و در روزهایی که ستادهای رئیسی حسابی شلوغ شده بود و رفت و آمد افراد مختلفی از فعالان سیاسی را به خود میدید، این نامزد انتخابات، آب پاکی را بر روی دست همه ریخت که بنا داشتند فعالیت در ستاد را نردبانی برای رسیدن به منصبی در کابینه دولت بعدی قرار دهند! "ستاد ما به هیچ عنوان نماد دولت آینده نخواهد بود و نباید از روی ستاد نسبت به آینده دولت داوری کرد. ما نسبت به احدی در رابطه با آینده بدهکار نخواهیم بود و کسی حق سهم خواهی در این زمینه را ندارد."
8- بهعنوان یک دانشجوی جامعه شناسی، امسال و سال آینده را سال سرریز جامعه و شورشهای اجتماعی و امنیتی میبینم (بخشی از فکتها معطوف به داخل و برخی معطوف به خارج است و زیاد هم پنهان نیست). خوب است که لیست بندان به این مقوله هم توجه داشته باشند که دولت رئیسی در دو سال اول، دولت بزم نخواهد بود.
9- برخی از این لیستها بعضاً نشان میدهد که نسل اول انقلاب برای واگذاری مسئولیتها، هنوز درحال مقاومت است و تمایلی به واگذاری مدیریتها به نسلهای بعد از خود در یک روند طبیعی و منطقی و با انتقال تجربیات را ندارد! هستهای از مديران تكراري و ذي نفوذ كه در مقابل جوان گرايي و گردش نخبگان ايستادهاند(!) و دلشان نمیآید که جوانان را با وجود داشتن بالاترين مدارج تحصيلي و با داشتن توانمنديها و تخصص در عداد مسئولیتهای کلان استان ببینند! برخی از این لیستها صداي بلند پيرمردهاي صاحب نفوذ و صداي مخالفان ورود جوانان به عرصه مديريت استان بود که به گوش خراش ترین شکل ممکن شنیده شد.
10- شاید ادامه داشته باشد!