در نقشه گوگل، استانهای سرسبز شمالی کشورمان بهخوبی دیده میشوند. از تمام ساحل دریای خزر، سرسبزترین بخش آن، سواحل ایران است. بخش عمده سواحل شرقی خزر شامل ترکمنستان و ازبکستان و قزاقستان، کویری است. بخش غربی ساحل خزر هم به سرسبزی سواحل ایران نیست. نگاهی هم به نقشه ایران بیاندازید؛ تنها بخش سرسبز ایران این سه استان است که متأسفانه با سرعت زیادی درحال تخریب است. این سه استان سرسبز از دو جهت تهدید به نابودی میشوند: اول، تغییرات آب و هوایی و دوم، تخریب آن از سوی سودجویان. ناتوانی یا نبود احساس مسئولیت، روزمرگی یا سوء مدیریت مقامهای مربوطه نوار ساحلی شمال ایران، تب تند ویلاسازی و ورود نهادهای غیرمسئول به در اختیار گرفتن این نوع زمینها، همه و همه، عامل از بین رفتن طراوت شمال ایران است. تخریب نوع اول خارج از اختیارات دولت و استانداران است؛ البته تغییرات آب و هوایی نیز بر اثر افزایش دماست که ریشه آن در آلودگیهای صنعتی، خودروهای نامرغوب، نابودی منابع آب و پوششهای گیاهی همه نقاط کشور، بهویژه در کلانشهرهاست و از این حیث، چندان هم از تیررس اقدامات انسانی بهدور نیست. اما در تخریب دوم متأسفانه مسئولان اجرايی و تقنینی هر سه استان ساکت و آرام ناظر این وضعیت اسفبار هستند و با سکوت خود با این تخریبها همراهی میکنند.
اخیراً در روستای علی آباد عسگرخان از توابع نوشهر شاهد معامله زمین خارج از بافت روستا که ساخت و ساز در آن منطقه ممنوع است، بودم. فروشنده با چراغ سبز مسئولان شورای روستا و دهیاری و با پرداخت پول درحال اخذ مجوز ساخت بود و میگفت بعد از ساخت هم با پرداخت جریمه، مسأله پایان کار حل و فصل خواهد شد. زمان با سرعت درحال گذر است؛ اگر امروز اقدام نکنیم فردا بسیار دیر خواهد بود و تأسفی که درباره دریاچه ارومیه میخوریم، تکرار خواهد شد. آن وقت حسرت این روزها و فرصتهای از دست رفته را بهعنوان یک فاجعه ملی خواهیم خورد.
روندی که از ابتداي دولت احمدینژاد آغاز شده، همچنان اما با سرعت کمتر، متأسفانه ادامه دارد. باید گفت دولت فعلی هم بهطور جدی جلوی آن را نگرفته است؛ ضمن اینکه رکود ساختمان سازی، نقش مؤثرتری در کاهش این تخریبها داشته است تا اقدامات زیربنایی و فرهنگسازی. اعتباری که باید صرف سرمایهگذاری در امور تولیدی شود، صرف سرمایهگذاری تخریبی بهعنوان ویلاسازی میشود و زمینهای کشاورزی به ویلاهایی تبدیل میشوند که در تمام طول سال شاید یک ماه هم مورد استفاده مالکان آنها نیست. پیشنهاد میشود اول از همه در صدور سند تک برگی و پایان کار با راهکارهای قانونی و دریافت جریمههای مناسب اقدام و دست عوامل خودسر و پنهان در این رابطه قطع شود.
برای ویلاهای خالی و تفننی مالیات ماهانهای همراه با قبض برق و يا گاز وضع شود. درآمدهای حاصل از این طریق صرف بهبود زیرساختهای گردشگری، بهبود سواحل، دادن تسهیلات به ساخت هتلهای مناسب در مکانهای مناسب ساحلی شود. مهمتر از همه، بخش عمدهای از درآمدها صرف زیباسازی و توسعه امکانات روستاهای ویران در کنار این شهرکها شود. میزان عوارض ماهانه نیز بر اساس متراژ زمین ویلا و میزان بنا متغیر باشد. در صورت عدم پرداخت، برق و گاز ویلاها بدون هیچ چشمپوشی قطع شود. چنانچه مالکیت این ویلاها به بیش از یک نفر غیرفامیل باشد، تخفیفی در عوارض داده شود تا حداقل در استفاده از این ویلاها تعداد خانواده بیشتری بهرهمند شوند.
آنچه امروز در شمال کشور شاهد آن هستیم، بیش از یک فاجعه ملی است. بنابراین وقت عمل است و کمک و پشتیبانی دولت و مجلس را نیز میطلبد. امید اینکه با تسریع در جلوگیری از ادامه تخریب طبیعت و کشتزارها به نکات و پیشنهادهای فوق عنایت ویژه مبذول شود که نوشدارو بعد از مرگ سهراب نباشد.
• دبير كانون علوم اداري ايران
•• روزنامه شرق